
آقای خسروی وفا صبح عالی متعالی!
بازی های آسیایی هانگژو به شکل نه چندان مطلوب برای ورزش ایران به پیش می رود.
در بسیاری از رشته ها نتایج ما ناامید کننده بوده است. اگر چه تجربه حکم می کند تا پایان بازی ها و مشخص شدن رده بندی صبر کنیم اما اتفاقی که رخ داده حتی اگر به جایگاهی قابل قبول برسیم یک نقطه ضعف بزرگ در ورزش ما را به رخ می کشد.
نسخه ای که پیش از این با توجه به شرایط ویژه ورزش معلولان و جانبازان شفا بخش بود در بازی های آسیایی عدم کارآیی خود را نشان داد.
آنجا ما به نام کاروان کیفی هر کاری خواستیم کردیم و کسی قدرت مقابله نداشت. اینجا اما حکایت فرق دارد.
از جمله نکات منفی این طرح «من درآوردی» همین عدم تمکین فدراسیون هایی است که اساسا دخالت نهادهای بالادستی را بر نمی تابند.
برنامه، درخواست، خواهش، چالش مسیر راهیابی یک ورزشکار از یک رشته به بازی های آسیایی و المپیک است تا به همراه همان یک نفر چند نفر امکان سفر بیابند. کاروان کیفی(!) ما بدجوری اسیر این ماجرا شد.
اما نقاط منفی همین نیست. یکی دیگر از بلایای کاروان کیفی فشار روحی بر ورزشکاران بود.
ورزشکارانی که با کوله باری از مسئولیت راهی هانگژو شدند در حالی که در این باره آمادگی لازم را به لحاظ روحی و ذهنی نداشتند.
نسخه پارآسیایی ها اینجا جواب نداد تا نوک پیکان حملات به سمتی برود که نویسنده آن بود.
محمود خسروی وفا که از طریق ورزش جانبازان و معلولان اعتباری برای خود کسب کرده است تا به اینجا یک نمره منفی بزرگ در کارنامه مدیریت ورزشی خود گرفت تا شاید باور کند که تدابیرش همه جا کارساز نیست.
شاید در المپیک پاریس حکایت دیگری را شاهد باشیم. شاید هم نگاه های تک بعدی و مشاوران بی هنر قرار است همین روال را در پاریس برای ورزش ما رقم بزنند.
اگر خدای ناکرده چنین شد برادرانه توصیه می کنیم که کارگر ورزش ایران عطای کار را به لقایش ببخشد تا اعتبارش بیش از این دچار خدشه نشود.
در روزهایی که با وجود نتایج غیرقابل قبول کاروان ورزش در هانگژو سپر رسانه ای به وجود آمده نامی از خسروی وفا به عنوان عامل اصلی این ناکامی نمی برد باید گفت که واقعیت آن است که می بینیم نه آن که طوطیان شکرشکن می گویند.
آقای خسروی وفا صبح عالی متعالی!