
برای ملیشدن فوتبال، باید از فوتبال الیگارشی و انحصاری عبور کرد
فوتبال سازمان اجتماعی بسته نیست که بصورت مجزا و جزیرهای فعالیت کند. بلکه نظامی باز و در تعامل و رابطهای متقابل با بسیاری از نهادهای اجتماعی است.
جنس، درونمایه و کارکردهای فوتبال برای حوزههای اقتصادی و سیاسی جذاب بوده و به ایجاد انگیزه و تمایل برای ورود فعالین این حوزهها میانجامد.
قدرت طلبی، دیده شدن و کسب شهرت و ثروت از جمله دلایل حضور اشخاص بیرونی در بخش مدیریت فوتبال بشمار میآید.
اگر این ورود تعریفشده، توام با ضوابط و مرزبندی شده باشد، به مثابه نیروی کمکی به رشد و تقویت فوتبال منجر میشود.
در مقابل اگر مسیر ورود و جایگاه اشخاص به درستی تعریف و تعیین نگردد، چالشها و مشکلاتی پدید میآید که این اشخاص، عناصر مزاحم فوتبال نامیده میشوند.
اخلاق مراقبت از ورزش، اصلی است که رعایت آن موجب جذب نفع و دفع شر در فوتبال میگردد. در واقع برای حفظ روح و فلسفه و سلامت ورزش این اصل رعایت میگردد.
در دنیای حرفهای حضور افراد به قلمرو فوتبال باید با ارزش افزوده همراه گردد. در غیر اینصورت موانع و محدودیتهای تعیین شده، اجازه ورود افراد از حوزههای دیگر را به راحتی نخواهند داد.
از منظر حاکمیت سازمانی یا حکمرانی خوب در ورزش، دو مولفه شفافیت و مشارکت باید مداقه و تامل شود.
با وجود شفافیت میتوان بر جریانها و رویهها، تدوین قوانین و مقررات، انتخابها و انتصابها و عزل و نصبها نظارت و کنترل داشت.
بر اساس اصل مشارکت نیز اصولی چون دسترسی، اعتماد، زمینهسازی، عدالت ، هموار شدن مسیر حضور متخصصان و شایستگان فراهم میشود.
در فوتبال ایران صلاحیت حرفهای و شغلی مدیریت و اصل تخصصگرایی در این بخش مغفول مانده و در سالهای گذشته همواره آسیبزا بوده است. از آنجا که آدمها در جای اشتباه، فاجعه میسازند، ورود افراد فاقد صلاحیت و اهلیت مانعی برای پیشرفت فوتبال محسوب میشود.
تجربه ثابت کرده هر جایی که بخواهند فوتبالشان ملی شود، باید از انحصارگرایی و فوتبال الیگارشی عبور کنند.
گام نهادن در مسیر حرفهایسازی، میتواند فرهنگ مدیریت فوتبال کشور را ارتقا ببخشد. ورود به عرصه مدیریت فوتبال اگر با روحیه خدمت و نمایندگی از ذینفعان آن همراه نباشد، علاوه بر عقبماندگی در بهرهوری، آثار مخرب و اشتباهات ماندگاری بر جای خواهد گذاشت.