دی ماه، ماهی برای ماندگاری
مراسم سالگرد درگذشت عالیجناب ناصر عظیمی نائینی در تالار سپیده تهران و با حضور بزرگان، پیشکسوتان و همراهان همیشگی او برگزار شد. مراسمی که نشان از وفاداری افرادی میداد که سالیان سال با ناصر عظیمی حشر و نشری داشتند. در این مراسم که دست بر قضا با یکی از همین سهشنبههای آغاز هر ماه مصادف شده بود، همه آنهایی که باید میآمدند، آمدند! تسلیتی گفتند و سر آخر هم بر روی صندلی خود آرام گرفتند تا نظارهگر برنامههایی باشند که برای پاسداشت از مربی و معلم اخلاق ورزش ایران مرحوم ناصر عظیمی تدارک دیده شده بود. مراسمی که جریان آن به گونهای پیش رفت که چشمهای بسیاری نمناک و خیس شد! مراسمی که روند آن به شکلی بود که گوشه کوچکی از بزرگیهای عالیجناب ورزش کشور عیان شد. به رسم ادب از کسی در این متن نامی نمیبریم، چرا که اطمینان داریم، ممکن است نام عزیزی از قلم بیفتد و شرمندگی و شرمساری آن برای ما تا ابد باقی بماند. اما اعتقادمان بر این است که همه آنهایی که با سختی های بسیار به مراسم آمده بودند، افراد بزرگی بودند، که بزرگی خود را نیز در مراسم سالگرد آسمانی شدن ناصر عظیمی نائینی به بهترین شکل ممکن نشان دادند. مراسمی که با خود همه چیز داشت و در آن به دفعات از عالیجناب ورزش ایران نام برده شد تا مشخص شود که مردان بزرگ، حتی در سکوت هم بزرگ هستند و بزرگی میکنند. مراسمی که در آن از کتاب چهل حکایت از عالیجناب ناصر عظیمی نائینی خالق سه شنبه های مقدس در ورزش هم رونمایی شد. کتابی که اگر حمایتهای مادی و معنوی تنی چند از دوستان خوب مان نبود، شاید هرگز منتشر نمیشد. کتابی که همه آنهایی که باید برای انتشارش میآمدند، هر کدام بنا بدلایلی از این حمایت شانه خالی کردند، تا بلکه بتوانند به نوعی جلوی انتشار آن را بگیرند! اما زهی خیال باطل، چرا که چنانچه عزمی بر شدن انجام کاری باشد، آن کار علیرغم عدم همکاری همه آنهایی که مدعی انجام کارهای فرهنگی در ورزش کشور هستند، انجام خواهد شد و در نهایت هم …