ملاک قضاوت چيست؟

روشنگری، مصلحتی والیبال !

برخی از دوستان در گروه های مجازی در خصوص تیم ملی والیبال ایران، بر چه اساسی قضاوت می کنند؟ اگر نیّت بَر اساس عملکرد بازیکنان جوان در کنار بازیکنان تجربه اندوخته از مسابقات جوانان و لیگ ملت ها و قهرمانی آسیا و جهان است، چرا از اسفندیار که چهره برتر مسابقات جوانان جهان بوده بهره نبردیم؟ مضاف براینکه اگر معیار قضاوت مربوط به بازی های جوانانی است که تا رسیدن به مرحله یک هشتم مورد تحسین قرار می گرفتند، و با آب وتاب از آنها تعریف وتمجید می شد را بخاطر یک اشتباه سهو مورد انتقاد قرار می دهیم؟! افراد بعضآ متوهم که در رسانه های ملی وعده قرار گرفتنِ همین جوانان روی سکوی قهرمانی را می دادند، حالا لطف بفرمایند، واقع گرا بوده و برای تنویر افکار عمومی در شبکه های اجتماعی به واقعیات و علتِ اصلی باختِ تیم ملی برابر تیم جمهوری چک نظر کارشناسانه ارائه کنند. نگارنده دنبال دلیل و بُرهان نیست اما در پاره ای مواقع رجوع بنده به علت هاست و گاهی اوقات نگاه به دلیل هاست که بیشتر جنبه عینی دارد. صد البته در این میان آنچه که مخفی مانده و کمتر در رسانه ها دیده شده، بحث تفکرات غلط فدراسیون در بکار گیری به موقع از روبرتو پیاتزا بوده است که در طول مسابقات کاملا به چشم آمد. تا جایی که دیر آمدن او سبب شد تا شناخت کافی از ظرفیت بازیکنان نداشته و حداکثر بهره را از برخی بازیکنان با تجربه نبرده باشد، از آن جمله امیرحسین اسفندیار و بردیا سعادت را باید نام ببریم که تجربه بازی در تیم های مختلف اروپائی را یدک می کشند! اما تمام آنچه که ذکر شد دلیل بَر آن نیست که چشم خود را به روی تفکرات ساده لوحانه رئیس فدراسیون ببندیم که ملاک و معیار اعضای تصمیم گیرنده فدراسیون او، غیر والیبالی ها و سیاسیون هستند. که معتقدند پول به فدراسیون تزریق می کنند واین در خالی است که بسیاری از متخصصان فن از کار بَرکنار شده اند! اگر این افراد بَر اساس رابطه به ورزش پُر غوغای امروزی ورود کرده اند صرفاً به این خاطر که پول می آورند و انتظار دیگری جز حصول به این نتایج نباید داشته باشیم که درمسابقات قهرمانی جهان شاهد آن بودیم و در آینده نیز شاهد فراز و فرودهای دیگری در والیبال کشور خواهیم بود، که در سایه شادی های زودگذر و تبلیغات سوء، گاه بخاطر پیروزی و گاه به هنگام شکست، مشکلات اساسی به دست فراموشی سپرده می شوند! بی شک اگر این
شیوه، یعنی غرق شدن در هیجانات و غفلت از مسائل اصولی در فدراسیون والیبال و تعاریف مقطعی تداوم داشته باشد باید اذعان کنیم که مسئولان ورزش هم دچار آفت تبلیغات سوء شده و ذهن شان از امور بنیادی به سمت و سوی نکات سطحی می رود و دیری نخواهد پائید که برترین های ورزش و به تبعِ آن چهره های قابل احترام غبار آلود خواهند شد! اینجاست که متحیّر و متعجب می مانیم که چرا مسئولان وزارت ورزش و دستگاه های نظارتی به پاره ای ریخت وپاش های بی ثمر بی توجه اند و به راحتی از اوضاع و احوال پُر غبار شدهُ فدراسیون والیبال چشم پوشی می کنند!؟ متأسفانه همین عوامل باعث شده تا آن دسته افراد چسبیده به ورزش بویژه والیبال، خود را در پَسِ این غبارها پنهان و از چشم دستگاه های نظارتی دور بمانند و از آب گل آلود ماهی بگیرند! عجیب تر اینکه بعضی از رسانه ها که باید به عنوان چشمان بیدار و ذهن پویا و زبان گویای جامعه عمل کنند، گاهاً یا سکوت پیشه می کنند و افکار عمومی را نسبت به اتفاقات و مسائلی که در فدراسیون ها، یا هیاُت های ورزشی استان ها در جریان است، روشنگری نکرده! و مصلحتی عمل می کنند و گذرا از کنار مسائل عبور می کنند!
باز می گردیم به اصل ماجرا و شکست تیم ملی والیبال ایران در جدال با تیم جمهوری چک که بازتاب های گسترده ای در جامعه ورزش و رسانه داشته و برخی از گروه های مجازی مرتضی شریفی کاپیتان تیم را نوک پیکان انتقادات خود قرار داده و عاملِ باخت ۳ بر یک می دانند! سخن ما بَر پایه این محور دور می‌زند که اهل نظر و خادمان و کارشناسان خدومِ والیبال چرا حقایق را بیان نمی کنند تا اهالی ورزش و اهل نظر بدانند که در والیبال ما چه می گذرد و چه کسانی برای انتخاب نفرات اصلی تیم ملی خط می دهند و نمی گویند، که سرمربی تیم شناخت کافی را از بازیکنان ملی پوش ندارد؟ چرا با تاُخیر در ایران حضور پیدا کرده است؟ و … اگر این شیوه مدیریتی را بپذیریم به روشنی نخواهیم رسید و همچنان افراد غیر والیبالی جای نخبگان و متخصصین کاردان این رشته را اشغال خواهند کرد که برای آینده والیبال کشورمان خطرناک است!
اصغر قلندری

https://vvarzesh.ir/?p=14365

دیدگاه خود را بنویسید