زندگی در میان گرگ ها!

جمع گرم و صمیمی مازیار ورزرش کارش کاملا شفاف و مشخص بوده و وظیفه ای هم جز این برای خودش تعریف نکرده است. وظیفه ما این است که قدیمی ها و پیشکسوتان ارزشمند ورزش را زیر یک سقف دور هم جمع کرده و کاری کنیم که حال دل آنها همواره خوب باشد. شاید باورش سخت باشد اما گاهی اوقات همین بزرگان در جلسات صحبت هایی را بیان می کنند که مانند جوان های بیست و سی ساله پر از حرارت و شور است. جلسات ماهیانه ما جایی است که خاطرات شیرین آنها در آن زنده می شود و این بهترین کاری است که می شود انجام داد. خدا رحمت کند بیژن رفیعی را. ایشان بعد از سالها وقتی که از کانادا به ایران برگشته بودند، در یکی از جلسات ماهیانه ما شرکت کردند. ایشان با دیدن این همه انسان های بزرگ و چهره های ماندگار ورزش به شوخی خطاب به من گفتند: شما چطور میان این همه گرگ، زندگی می کنید؟ که من هم در جمع بچه ها و در پاسخ به ایشان گفتم: شما نگران من نباشید. اینها دندانهایشان قبلا کشیده شده است و بعد هم به همراه جمع بچه ها کلی خندیدیم! حالا که صحبت به اینجا رسید بد نیست اندکی از این فضا فاصله گرفته و سراغی دوباره از ورزش و فوتبال بگیریم.خوشبختانه در دوران ما بازیکن سفارشی و یا پولی وجود نداشت. چرا که بچه ها با همه آن عشق و علاقه ای که به تیم داشتند می آمدند، فوتبال شان را بازی می کردند و بعد هم می رفتند! آن روزها باشگاه هایی مانند شاهین، دارایی، عقاب، آرارات، تاج و … وجود داشتند که امروز دیگر هیچ کدام شان نیستند!باشگاه هایی که علاوه بر فوتبالیست، انسان هم می ساختند! در زمان ما باشگاه های تخصصی هم وجود داشت. مثلا رشته کشتی در باشگاه پولاد انجام می شد! باشگاه نیکنام محلی برای آموزش تنیس بود! باشگاه شعاع تخصصی تنیس روی میز را آموزش می داد و … اما نکته جالب توجه این بود که ورزش در آن زمان رایگان و مفت بود، یعنی ما هر زمان اراده می کردیم، امکانات ورزشی در اختیارمان بود. در آن روزها آنقدر زمین خاکی در تهران زیاد بود که مشکلی بنام زمین فوتبال وجود نداشت.( ادامه دارد )

https://vvarzesh.ir/?p=6627

دیدگاه خود را بنویسید