زنوزی و راه های نرفته اش برای باشگاهداری!

باشگاهداری خصوصی در ایران با تمام ویزگی هایی که می تواند داشته باشد، در ظاهر یک بازی دو سر باخت است. عدم حمایت های مستقیم و شفاف دولتی، توقع هواداران، نبود زیر ساخت های ورزشی، هزینه های سنگین تیم داری و در نهایت قراردادهای بازیکنان و دلالی همه و همه می تواند هر مالک متمولی را از دور خارج کند. انگیزه برای یک سرمایه گذار خصوصی صرفا توجه به ورزش و یا ادای دین به سرزمین و روح ورزش نمی تواند باشد. این شعارها شاید برای رسانه ها و جلب هواداری خوب باش، اما در جلسه خصوصی مالک با مدیران مالی شرکت داستان به شکل دیگری رقم می خورد. آنجا سود و زیان این سرمایه گذاری بحث می شود. البته که این سود می تواند کوتاه مدت یا بلند مدت، و یا مادی یا معنوی باشد.‌موضوع تراکتورسازی و زنوزی هم از این قاعده مستثنی نیست. آقای محمدرضا زنوزی مطلق می تواند به هواداران تراکتورسازی از ادای دین به آذربایجان و وظیفه یا علایقش به ورزش ساعت ها سخن گوید، اما در جلسه مالی مجموعه دریک باید پاسخگو باشد. همانگونه که از سالهای پیشین شرکت ها یکی پس از دیگری به دلایلی واگذار می شوند و صف طولانی بانک هایی که منتظر دریافت مطالبات خود هستند. اگر تراکتورسازی برای زنوزی و مجموعه اش هزینه دارد، قطعا به واسطه سیل عظیم هواداری و پشتیبانی اجتماعی که دارد، باعث شده است تا صف منتظران دریافت بدهی از زنوزی همچنان به سکوت مصلحتی خود ادامه دهند. این یعنی یک سود تمام عیار برای زنوزی و مجموعه اش. و البته زنوزی ثابت کرده که بازیگر خوبی در این صحنه است.  موضوع باشگاهداری چنان برای  زنوزی اهمیت دارد که بلافاصله بعد از اولتیماتوم زنوزی به کناره گیری چندین باره از باشگاه زنوزی (که بارها تکرار شده) نصیرزاده اعلام کرد، احتمالا این سیستم در مشهد به باشگاهداری خواهد پرداخت.

یعنی تا ابنجای کار باشگاهداری برای زنوزی و سیستمش سود تمام عیار است.

اما چرا زنوزی نمی تواند از این پشتوانه عظیم هواداری تراکتورسازی استفاده تمام کند به ساختار معیوب باشگاهداری و سیستم اداری زنوزی بر می گردد. زنوزی باید بداند که تراکتورسازی، باشگاه گسترش فولاد نیست. اداره یک باشگاه بی هوادار با یک باشگاه پرهوادار تفاوت هایی اساسی دارد.‌ کارمندان مجموعه دریک در ساعات اداری و یا دریافت اضافه کار و تشویقی به استادیوم برای تماشای بازی گسترش فولاد می آمدند. اما تراکتورسازی تفاوتی اساسی با آنجا دارد. عدم انتخاب درست مدیران ورزشی، وجود افراد پرحاشیه پیرامون تیم و بالابردن عمدی توقع هواداران توسط دلال ها به منظور بالا بردن هزینه های سربار تیم و چند دلیل دیگر ناگفته باعث می شود تا رابطه بین هوادار و زنوزی برای چندمین بار شکرآب شود.

زنوزی خوب می داند که سرمایه گذاری در تراکتورسازی به نفع اوست، اما باید سیستم اداری اش را متحول نماید. حذف افراد خاص پیرامون باشگاه، ارتباط مستقیم با هوادار و متعادل نمودن سطح توقعات هواداری می تواند پیشنهادی در این زمینه باشد.  همچنین زنوزی باید یک تجدید نظر اساسی در رابطه خود با رسانه ها داشته باشد. قطعا تراکتورسازی و هواداران آن قدر کسانی را که در این باشگاه سرمایه گذاری می کنند را می دانند و البته خوب می دانند که این یک بازی دو سر سود است.

https://vvarzesh.ir/?p=4963

دیدگاه خود را بنویسید