
سرمربیگری تیم ملی، چه تفاوتی با پزشکی، معلمی و … دارد؟!
امیر قلعه نویی همیشه در این فوتبال طلبکار است و نمی خواهد این مهم را هم بپذیرد که هر طلبکاری ممکن است، بدهکار هم باشد! او امروز سر مربی تیم ملی فوتبال ایران است و بابت زحمتی که از این بابت می کشد دارد امتیازاتی را نیز کسب می کند که نوش جان خودش و همراهان و همکارانش که شاید حق شان هم باشد. درست به مانند یک پزشک که جان یک انسان را نجات می دهد و هیچ ادعایی هم ندارد. درست بمثابه معلمی که انسان می سازد، ولی هیچ زمانی مدعی نیست و برای این انسان سازی قرار داد چند ده میلیاردی هم نمی بندد. معلم، معلم است و پزشک هم پزشک و برای کار مهمی که انجام می دهند، هیچ گاه نگاه شان به جامعه و افراد آن نگاه طلبکارانه نبوده و نیست. آنها برای خود دشمن فرضی نمی تراشند! به حداقل ها قانع هستند! منت بر سر کسی نمی گذارند و خوب می دانند که شغل انتخابی شان این است و باید بهترین شغل خودشان باشند. امیر قلعه نویی نیز باید با چنین تفکری کارش را جلو ببرد. هدایت تیم ملی فوتبال ایران افتخار بزرگی است که امروز هدایت این تیم بر عهده امیر قلعه نویی گذاشته شده است که باید آن را قدر دانسته و بهترین، کار خودش باشد. اما متاسفانه نگاه امیر قلعه نویی به منتقدانش یک نگاه از بالا به پائین است! او فکر می کند که بواسطه هدایت تیم ملی فوتبال ایران همه منتقدین باید مانند او فکر کنند و مانند او بیاندیشند! او همواره در ناکامی های تیم ملی منتقدین را سهیم می داند اما در موفقیت ها تنها برای خودش نقش قائل می شود. در شرایطی که او باید اندکی بیشتر از این چیزی که در حال حاضر هست، صبور باشد و واقعیت ها را بپذیرد و بپذیرد که خیلی ها تا به امروز سرمربی تیم ملی ایران بوده و پس از آن رفته اند، تا امروز نوبت به او برسد. مربیانی که بعضا به خاطر عملکرد و رفتارخوب شان، از آنها با احترام یاد می شود و بعضا هم، هستند مربیانی که هرگاه نامی از آنها به میان می آید بسادگی مردم از کنار نام شان می گذرند که این نوع برخورد معنای خاص خودش را دارد و قلعه نویی باید تلاش کند که در زمره چنین مربیانی قرار نگیرد!