
هُشیاری و عقلانیت جمعی، لازمه انتخابات فدراسیون فوتبال
پس از پایان ثبت نام نامزدهای انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال، مباحثی در جامعه ورزش شکل گرفته است که یکی از پرتکرارترین روایتها، بر چرایی حضور مدیرانی با پیشینه قبلی و عدم حضور چهرههای غیر تکراری برای پست ریاست میباشد. با این پیش درآمد میتوان از جنبههای مختلف به مسئله موجود نگاهی انداخت و به نکاتی اشاره داشت.
*تجربه، مولفهی کلیدی اداره یک سازمان:*
تجربه شغلی و سبقه حرفهای افراد جز سرمایهها و داراییهای یک سازمان محسوب میشود و استفاده بهینه از آن یک ضرورت است. از این رو “گشودگی به تجربه” از ویژگیهای نظامهای هوشمند بشمار میآید. اما شیوه استفاده از این تجارب و دانش تخصصی و جایگاه حضور مدیران باسابقه، در ترکیب تیم مدیریت مشخص میشود. گاهی در عالیترین پست مدیریت که در اینجا همان ریاست فدراسیون است و گاهی در مقام مشاور و تصمیم ساز. حال اگر رئیس فدراسیون فردی باسابقه باشد، سایر ارکان مدیریت باید با رعایت نسبت جوانی چیده شود و اگر رئیس مدیری جوان باشد، مشاوران و راهنمایان از پیشکسوتان و مدیران باسابقه تشکیل شود تا از تجارب گذشته و ایدههای نو برای راهحل های جدید استفاده شود.
*غفلت از اصل جانشین پروری در ساختار فوتبال:*
به جز مواردی خاص در اکثر ادوار فدراسیون فوتبال اصل مهم تربیت مدیران آینده و جانشین پروری در آن به شیوه اصولی و شکل کامل رعایت نشده است. چه بسا جوانان مستعد و آتیهدار که در فدراسیون و مجموعههای تابعه اگر در مسیر رشد و پیشرفت، هدایت و مراقبت میشدند امروز به سطح بالای توانمندی مدیریت نزدیکتر شده و در فهرست اسامی نامزدها در پست ریاست خودنمایی میکردند.
*شبه مدیران جوان:*
نکتهای که تامل بیشتری باید نسبت به آن داشت، خطای شناختی بخشی از اهالی فوتبال نسبت به مدیران جوان است. در مواردی شاهد حضور افرادی در جایگاه مدیریت کلان در فدراسیون بودهایم که علیرغم آنکه به بلوغ دانشی و شخصیت مدیریتی نرسیده بودند، در مناصب بالا نتوانستند از فرصت اهدا شده به آنها استفاده نموده و به عنوان الگویی موفق خط رویش تازهای را برای دیگر مدیران نسل جدید ایجاد نمایند. افرادی که علیرغم داشتن مدارک تحصیلی بالا و سابقه حضور در فوتبال از لبه علم و تعهد فاصله داشتند و بی بهره از منش و پرنسیب لازم فاقد اصالت مدیریت بودهاند. عدهای که به گفته سعدی بزرگ عالم ناپرهیزکار، کور مشعل دار هستند و جامعه ورزش نمیتواند بر عصای سست آنان تکیه زند. این قشر مدیرنما با رفتارهای خود نشان دادند سپردن سکان اداره فدراسیون فوتبال به آنها جز تخریب و فرصت سوزی و هدررفت رفت منافع و منابع ملی عایدی برای مملکت ندارد. لذا در این شرایط خواست برای حضور مدیران اسبق افزایش مییابد. لازم به ذکر است در این خصوص باید در تعریف “مدیر فوتبالی” بازاندیشی و بازنگری کرد. چرا که شناخت و فهم جامع از پدیده فوتبال و اشراف بر جنبههای مختلف و مدیریت تخصصی آن صرفا با ورزشکار و چهره فوتبالی بودن، امکان پذیر نیست.
*بذر یاس و نومیدی:*
در سالهایی که کشور به سختی به جلو گام بر میدارد و قطار پیشرفت در بسیاری از حوزهها در توقف است، حضور چهرههای بی ربط و نااهل و بعضا مخرب در دستگاههای اجرایی، منجر به افزایش ناامیدی اجتماعی گشته و آثار سوء و منفی بر اراده و تفکر نسل جوان بر جای گذاشته است. ناگزیر در پس این بدفرهنگ، چراغ امید و مشارکت و توسعه خواهی کم فروغ میشود. فوتبال نیز همچون سایر نهادهای جامعه از این قاعده مستثنا نبوده و موانع مرئی و نامرئی موجود در آن بر ذهن و اراده مدیران جوان اثر گذاشته. بنابراین شوق حضور، حس رقابت و میل تلاش و سازندگی جوانان سرکوب میشود.
*فساد و لشگر سهمخواهان از سفره فوتبال:*
فساد در فوتبال سرفصل پیچیده با ابعادی متکثر است که سرنوشت و صلاح و فلاح این پدیده عامهپستد را به گروگان میگیرد. به دلیل وجود ضعفها و اشکالات در اساسنامه فدراسیون و هیئتهای استانی فوتبال، روابط بده بستانی بین برخی روسای هیئتها و باشگاهها با مدیران ارشد فدراسیون فوتبال پدید میآید. در این وضعیت مجمع انتخاباتی به جای مرجع خرد جمعی و شایستهگزینی به عرصه خرید و فروش و معاملهگری آرا بدل میشود و منافع ملی به دست فراموشی سپرده شود. در این شرایط صدر مجلس فوتبال کشور با سترون شدن از وظایف ذاتی چون نظارت و حفاظت از کجرویها، فدای معاملهگری پُستها در فدراسیون و سفرهای بین المللی میشود.
به همین علت و فرنود، وقتی فضا آلوده به ائتلافهای نامولد و انحصاری میگردد، شانس رقابت سالم و انگیزه حضور افراد صاحب نظر و اهل فن نیز کاهش مییابد. بر همین اساس به آستانه آگاهی آن عده غافل باید رساند که تکلیف و وظیفه آنان مراقبت از روح فوتبال و پاسداری حقوق ذینفعان است. همچنین فدراسیون فوتبال نهادی عمومی و متعلق به یک ملت است که فرهنگ سازمانی و رویههای حاکم بر آن با شرکتهای خصوصی و محافل باندی و رفاقتی در تضاد و تفاوت است. به زعم امیل دورکیم جامعه شناس بزرگ فرانسوی، اخلاق از جایی شروع میشود که وابستگی به یک گروه آغاز میشود. به بیانی سادهتر اگر حس تعلق ملی در میان اعضای مجمع فدراسیون فوتبال افزایش یابد، اکثر تصمیمات آنها بر پایه اخلاق حرفهای و منافع ملی خواهد بود.
*پیشنهاد راهبردی:*
متاسفانه جامعه ما سالهاست از عقبماندگی در بهرهوری رنج میبرد و ظرفیت حل مسائل آن با حضور مدیران نااهل و کمجوهر به شدت پایین آمده است.
رخسار پریشان و آشفته فوتبال کشور گویای آن است که برای برون رفت از این وضعیت باید نگاهی تازه و طرحی نو انداخته شود. ایفای نقش متعهدانه و هشیاری اکثریت اعضای مجمع به همراه بیداری وجدان اقلیت معاملهگر در این شرایط، گام اساسی برای انتخاب افراد اصلح و خیرالموجودین میان گزینههاست. به همین منظور بقای کیفی مدیران باسابقه بر بقای کمی آنها باید در ذهن اهالی ورزش در اولویت قرار گیرد تا با تکیه بر سوابق سازنده قبلی، روحیه خدمت فعلی و برنامههای آتی شاهد موفقیت توام با کارآمدی و اثربخشی آنها در دوره جدید فدراسیون فوتبال باشیم. و در تحقق این گزاره، لازمه حضور افراد با سنین مختلف و نمایندگان تخصصهای مرتبط با مدیریت فوتبال در ترکیب هیات رئیسه به همراه انتخاب مدیران میانی از نیروهای جوان و مستعد، میتواند به تفکرات جاری در فدراسیون جان و توان تازهای ببخشد. ترکیبی که بتواند خلق فکر، ارزش و برنامه راهبردی کند.