اسب تروای فوتسال افغانستان در ایران
در فینال بازیهای آسیایی جوانان ۲۰۲۵ در بحرین، تیم ملی فوتسال جوانان ایران با نتیجه ۲ بر ۱ مغلوب افغانستان شد و به مقام نایبقهرمانی رسید. اما این شکست صرفاً یک نتیجه ورزشی نبود؛ بلکه نشانهای از یک پدیده اجتماعی، فرهنگی و ورزشی عمیقتر بود که سالها در بطن جامعه ایران شکل گرفته و حالا در قالب تیم ملی افغانستان به بار نشسته است.
اسب تروای فوتسال افغانستان؛ تربیتشده در خاک ایران
افغانستان در این رقابتها نه با تیمی وارد میدان شد که در کابل یا هرات پرورش یافته باشد، بلکه با نسلی از بازیکنان جوانی که در کوچهها، مدارس، باشگاهها و سالنهای ورزشی و در جام های مختلف همچون جام رمضان و فجر ایران رشد کردهاند. بسیاری از این بازیکنان از خانوادههایی بودند که سالهاست در ایران زندگی میکردند، در مدارس ایرانی تحصیل کردهاند، و در کنار همسالان ایرانی خود فوتسال را آموختهاند. آنها در باشگاههای محلی تمرین کردهاند، در لیگهای داخلی بازی کردهاند، و حتی از مربیان ایرانی بهره بردهاند. این نسل، با بهرهگیری از زیرساختهای ورزشی ایران، به بلوغ فنی و تاکتیکی رسیده و حالا با پیراهن افغانستان، در سطح بینالمللی عرض اندام میکند. شکست تیم ملی ایران در فینال، نه فقط یک ناکامی ورزشی، بلکه نمادی از غفلت راهبردی در بهرهبرداری از ظرفیتهای انسانی درون کشور است.
به یاد دارم در اولین سال حضور در مسولیت مدیر کل ورزش و جوانان استان تهران یکی از نمایندگان مجلس که به فینال مسابقات جام رمضان دعوت شده بود از محل مسابقات در تماسی تلفنی اعلام کرد که تیم افغانی ها، خیلی قوی تر از ایرانی ها بازی میکنند و بدلیل خصوصیات سختکوشی ذاتی، خیلی پر تلاش و هماهنگ هستند و اجتماعات و شب نشینی های آنان در ایران، اجازه سالن های ورزشی شده بود.
از همنشینی تا رقابت؛ مسیر مهاجران فوتسالی
در سالهای گذشته، مهاجران افغان در ایران نهتنها در حوزههای کارگری و فرهنگی فعال بودهاند، بلکه در ورزش نیز حضوری پررنگ داشتهاند. اجاره سالنهای ورزشی، حضور در رشتههای رزمی، و مشارکت در مسابقات محلی، بستری فراهم کرده تا استعدادهای فوتسالی آنان شکوفا شود. این روند، بهویژه در شهرهایی مانند ورامین، قرچک، ری، رباط کریم و احتمالا در استان هایی مانند خراسان رضوی، قم نیز به شکل ملموسی قابل مشاهده است.
پیامدهای راهبردی شکست؛ زنگ هشدار برای سیاستگذاری ورزشی
شکست تیم ملی جوانان ایران مقابل افغانستان، باید بهعنوان یک هشدار جدی برای مدیران ورزشی و اجتماعی کشور تلقی شود. این اتفاق نشان میدهد که سرمایه انسانی مهاجر، اگر بهدرستی مدیریت نشود، میتواند به رقیبی قدرتمند تبدیل شود. در واقع، افغانستان با بهرهگیری از ظرفیتهای پرورشیافته در ایران، توانسته در عرصه بینالمللی بدرخشد. اسب تروای فوتسال افغانستان، در دل ایران پرورش یافت و احتمالا در برخی رشته هایی که مجالی برای فعالیت آنها ( رشته هایی مانند رزمی) در ایران فراهم شد نیز در آینده تکرار خواهد شد. پس نیازمند یک سیاستگذاری یکپارچه، هدفمند و جامع نگر هستیم تا ورزش قهرمانی کشور را توسعه و تضمین بخشد.