اکبر کارگر جم رفت و روسیاهی ماند به ذغال!
آفتاب یکشنبه، چهارم آبانماه هنوز غروب نکرده بود که خبر تلخ رفتن «اکبر کارگر جم» ـ یکی از ستونهای استوار تاریخ باشگاه تاج (استقلال) دل دوستداران فوتبال را لرزاند.
مدافعی با صلابت، متین و بیحاشیه که بخشی از هویت و افتخارات فوتبال ایران و باشگاه تاج را در دهههای طلاییاش رقم زد؛ اما جبر روزگار، سالهای پایانی عمرش را میان بیمارستان و تنهایی تقسیم کرد. خانهای خاموش، بیهمدم، و تختی سرد در بیمارستان، سهمِ آخرین روزهای «سیمخار دار» فوتبال ایران بود. در روزهایی که بیماری او دل همه را آزرد، تنها معدود یاران قدیمی به دیدارش شتافتند؛ نه از مدیران دیروز باشگاه خبری بود و نه از مسئولان فدراسیون فوتبال. تنها «علی تاجرنیا» پیگیر احوالش بود، به دیدارش رفت و حتی خبر رسیده دستور پرداخت تمام هزینههای بیمارستان، کفن و دفن و مراسم ترحیم را هم صادر کرده است.
در آنسو، آنچنان که انتظار میرفت نشد و هیچ مسئولی از فدراسیون فوتبال سری به این ستارهی محجوب نزد.
«مهدی تاج» برای عیادت از مربی جوان لیگ برتری که زانویش را جراحی کرده بود به بیمارستان رفت ، اما از کنار دیدار و دلجویی از مرد سال فوتبال ایران در سال ۱۳۵۲، بی تفاوت گذشت! نه فتحاللهزاده آمد، نه اولیایی و نه آجورلو! همه آنانی که سالها در لباس مدیریت استقلال از نام پیشکسوتان اعتبار گرفتند، در واپسین روزهای زندگی او غایب بودند. از امیر قلعهنویی هم خبری نشد؛ سرمربی فراموشکار تیم ملی که حتی به اندازه جلسات رسیدگی به ناخنها، ماساژ و … وقتی برای عیادت از این پیشکسوت بزرگ فوتبال ایران نگذاشت! و چنین شد که اکبر کارگر جم ـ بازیکن محجوب و مظلوم فوتبال ایران در سکوت و تنهایی، بهدور از خانواده و تنها در کنار چند یار وفادار، غریبانه چشم از جهان فرو بست. و باز هم روسیاهی ماند به ذغال! فردا همان ها که بر بالین بیمار حاضر نشدند، برای گرفتن عکس زیر تابوت صف خواهند کشید!