۵۰ سال است که اسکی به دیرین و شمشک محدود می شود!

با تیوپ پیکان هم می توان چهل و هشتم شد!

خبری از مسابقات اسکی آلپاین در کاتنباخ اتریش منتشر شد که گفته می شود، مقدمه ای برای ورود به المپیک زمستانی است. خیلی هم خوب، چون فصل برف اروپاست و سفر به اروپا در سرمای سخت آن دیار هم عالمی دارد. اما وقتی سفر به صورت خانوادگی و دور همی باشد، گرمای وجود اعضای یک خانواده دورهمی لذت بخش تر است چه اینکه پخته گرداند آدمی را.
ورزشکاران ما در رشته مارپیچ اتریش محمد ساوه شمشکی و محمد کیادربند سری هستند که در رده های 48 و 45 این مسابقات قرار گرفته اند. یعنی اگر هر کدام از علاقمندان به اسکی که با تیوپ پیکان در ارتفاعات دیزین در روزهای برفی به صورت تفریحی اسکی می کنند اگر در این مسابقات شرکت می کردند نهایتا دو سه پله پایین تر از اینها قرار می گرفتند پس تفاوت چندانی بین نفرات تیم ملی و عزیزانی که تفریحی با هزینه شخصی و تیوپ معمولی و کفش مخصوص و معمولی در پیست های اطراف تهران و کوهرنگ و کوهدشت و دماوند و فیروزکوه و بینالود و هزار مسجد و … وجود ندارد.
خب، از نیم قرن پیش تا به امروز که فرزند حاج عیسی ساوه شمشکی ماراتن ریاست را به صورت موروثی از پدر بدست گرفته و ادامه مسیر می دهد تا امروز تمام امکانات و پیست و بودجه ها و ویلاهای دیزین و شمشک و رودبار قصران و …دربست در اختیار همین دو سه خانواده بوده است. ساوه شمشکی، کیادربندسری، کلهر.
از رئیس تا ورزشکار و مربی و برف کوب و جاده بازکن و ویلا ساز و داور و تیم ملی و ارز و واردات کالاهای اسکی و…در اختیار ایشان بوده است، پس چرا تا به امروز با خود نتیجه ای بهمراه نداشته است ؟ اگر با این دورهمی خانوادگی پس از نیم قرن دو تا مدال در بازیهای رسمی زمستانی می گرفتیم باز دلمان خوش بود که حق این خانواده است که همه اختیارات اسکی را در اختیار داشته باشند اما هر بار در هر مسابقه رسمی که شرکت کرده اند ورزشکاران برخواسته از اطرافیان ایشان در رده های 40 تا 50 قرار گرفتند تازه اگر به خط پایان رسیده باشند! یا در پرش اسکی که ما اصلا جایگاهی نداریم قهرمانان دنیا گاه تا 100 متر هم اوج می گیرند و چنان زیبا روی برف فرود می آیند که انگار با هوش مصنوعی درست کرده اند. خبرنگاری هم هرگز همراه این عزیزان خانوده های دو سه روستای برف گیراعزام نشده تا ببینیم این رتبه هایی که می گویند چگونه و با چه شرایطی بدست می آورند. فقط عکس هایی با لباس های گرانقیمت و زیبای اسکی و عینک هایی که مثل شیشه پورشه روی صورت دختران و پسران اسکی باز کیادربند سری و ساوه شمشکی و کلهر را خودنمایی می کند برایمان از ارتفاعات اتریش، بلژیک، سوئد، ایتالیا، آلپ، کرواسی و بوسنی ارسال می کنند تا دل همه جوانها آب بیفتد.
ایرادی ندارد. نوش جانشان. اما چرا به دیگر جوانان و استانها میدان نمی دهند. گاهی اگر یک نفر خارج از دایره این سه روستا به ریاست رسیده چون نمی تواند خود را با آن خانواده ها وفق بدهد خیلی زود عطای کار را به لقایش بخشیده و رفته و پشت سرش را هم نگاه نکرده است!
خب طرف نمی تواند در مقابل افرادی که سالهای سال است در دامنه های زیبا و خوش نشین دیزین و توچال و دربندسر و زندگی می کنند و تمام پیچ و خم آن مسیرها را چشم بسته می دانند بایستد، در حالیکه این چند خانواده مقیم و ساکن آنجا هستند و برای وزیر و معاونین و مدیرانی که می خواهند آخر هفته آرامی داشته باشند امکانات رفاهی را هماهنگ می کنند، چه رئیس باشند و چه نباشند! چون می دانند هر که خارج از دایره آنها انتخاب شود، خیلی زود یا باید تابع اوامر ایشان باشد و یا خسته می شود و فرار می کند.
اگر دوست داشتید می توانیم اسامی مدیرانی که آخر هفته های برفی برای اسکی و تفریح فرزندانشان به دیزین می روند و تمامی امکانات و حتی نوع قهوه مورد علاقه شان به طور مرتب در ارتفاعات برف گیر می رسد را در یک گزارش مفصل بیاوریم. البته ناگفته نماند که تابستان دیزین هم زیبا است. با انواع میوه های نوبرانه منطقه خوش آب و هوا و خشکباری که از آنجا بدست می آید! همه اینها در صورتی قابل توجیه است که یکبار ببینیم جوانانی از سایر نقاط ایران به تیم ملی رسیده اند. استعداد اسکی حتما در سیستان و بلوچستان، کرمان، کاشان، اصفهان، گیلان، مازندران، گلستان، خراسان، آذربایجان شرقی و غربی و هرمزگان هم داریم و دلیل نمی شود چون آنجا پیست برفی ندارند پس استعداد اسکی پیدا نمی شود. شما به آنجا به اندازه روستای خودتان میدان بدهید ببیند مثل آن دختر خانم نوجوان بلوچ که در مسابقات پدل روی آب قهرمانی کشور توانست چشم ها را خیره کند و قهرمان ایران شود استعداد پیدا می شود یا خیر. دو خواهر 13 و 11 ساله ازسیستان و بلوچستان همین امسال در مسابقات اسکی روی آب قهرمانی کشور قهرمان شدند در حالیکه می گفتند با پوب یا تخته های دم دست شان و گاه روی ماسه های اطراف روستایشان تمرین می کردند.
پیست کوهرنگ را تا بحال دقت کرده اید که در تابستان هم برف دارد. چرا یک دوره مسابقات رسمی را در تقویم فدراسیون نمی گنجانید تا آنجا هم رونق بگیرد؟ مناطق بسیاری در کشور داریم که هنوز شناخته نشده ولی مستعد اسکی هستند. چهارمحال و بختیاری، زاگرس مرکزی، کهگیلویه و بویر احمد، لرستان، بینالود در خراسان، ارتفاعات خراسان شمالی و درگز و بجنورد و قوچان. واقعا احساس می کنیم نگاه فدراسیون به شکل سنتی بیشتر متوجه همین محدوده اطراف پایتخت است. چه اینکه خانه و روستای رییس فدراسیون تا پیست دیزین را می توان با اسکی طی کرد و چه از این بهتر! با احترام به آقایان شمشکی و دربندسری و کلهر و اقوام وابسته عرض می کنیم اسکی ایران تا زمانی که در اختیار یک خانواده و یک محدوده جغرافیایی باشد جوانان مستعد ایران زمین باید حسرتش را بخورند و مسافرت های خانوادگی و نقاط زیبای دنیا و ماموریت های دلاری را جوانان همین دوسه روستا بهره برداری کنند.
شخصا به حاج عیسی ساوه شمشکی احترام خاصی قائل هستیم، به حاج مرتضی برادرشان که یکی از زحمت کش ترین و فعال ترین افراد در ورزش اسکی است و شاید برای همین میزان فعالیت زیادی که دارد نتوانست کاندیدای ریاست شود! و یا از وی خواستند که عقب نشینی کند تا فرزند حاج عیسی رییس فدراسیون شود! اما واقعا اعتقاد دارم که اسکی نیاز به یک برنامه فرامحلی دارد. این در حالی محقق می شود که نگاه تغییر کند و عمیق تر فکر کنیم. با مدیران بومی در یک محدوده خاص محلی نمی توان ملی فکر کرد.

https://vvarzesh.ir/?p=16141

دیدگاه خود را بنویسید