براي ورزشي كه تشنگان قدرتش فراوانند و شيفتگان خدمتش انگشت شمار

برای ورزشی که شیفتگان خدمتش انگشت شمار، اما تشنگان قدرتش فراوانند!

  • در ورزشی که تعداد تشنگان قدرتش، صدها برابر بیشتر از شیفتگان خدمتش محاسبه می شود، خیال خوش داشتن و اعتماد بیهوده روا داشتن یک اشتباه بزرگ استراتژیک به حساب می آید. ورزشی که همه دوست دارند که بنوعی در آن حضور داشته باشند و دیگر میزان تاثیرگزاری آنها هم فرقی نمی کند! چرا که هدف فقط بودن و دیده شدن است و متاسفانه این نوع نگاه در چند سال گذشته و با ورود اینترنت و فراگیری فضای مجازی بیشتر از هر زمان دیگری شده و از کنار آن تعداد چسبیده های ورزش هم افزایش فزاینده ای یافته است! همان چسبیده هایی که از هر مسیر میانبری برای رسیدن به قدرت در ورزش استفاده می کنند که متاسفانه تاوان این اشتباه را سالهاست که ورزش کشور و مسئولان آن دارند می دهند!
    اگر نگاهی از سر دلسوزی به ورزش کشور داشته باشیم، پی خواهیم برد که ورزش در درون خودش ( البته به جز زیاده خواهان و چسبیده ها ) همه چیز دارد و برای اداره اش نیز هیچ نیازی به غیر احساس نمی شود! و این اعتقادی است که همیشه در بین دلسوزان ورزش وجود داشته و دارد.
    بدون پرداختن به مسائل حاشیه ای و با در نظر گرفتن اهمیت وقت، این چنین اصل مطلب را بازگو می نمایم.
    *آفتی بنام توصیه پذیری
    متاسفانه به محض گرفتن مسئولیت در ورزش کشور توسط یک فرد بعنوان سرپرست و یا وزیر ورزش و جوانان، بلافاصله سیل توصیه های بیرونی آغاز می شود! توصیه کنندگانی که این انتظار را دارند که حرف شان در اولین فرصت ممکن عملیاتی شده و به آن بها داده شود! کاری که با درخواست های غیر منطقی توصیه کنندگان، شخص مسئولیت پذیرنده را از مسیر خدمتگزاری خارج کرده و او را به وادی آینده نگری سوق می دهد، که آفت این نوع نگاه سالهاست که ورزش کشور را آزار می دهد! و متاسفانه تا به امروز هم برای رفع این مشکل بزرگ فکری نشده است! نمونه این توصیه پذیری ها را امروز در بسیاری از فدراسیون های ورزشی می توان دید، همانهایی که علیرغم عملکرد پر حرف و حدیث، همچنان هستند و بهیچوجه هم به چیزی بنام رفتن فکر نمی کنند! که آسیب این مقوله را فقط به فقط ورزش کشور متحمل خواهد شد! فدراسیون هایی که برخی از روسای آنها خودشان را فراتر از قانون دانسته و بر هیچ صراطی هم مستقیم نیستند، که متاسفانه تعدادشان هم کم نیست!
    *عدم پاسخگویی
    برخی از معاونین و مدیران رده های میانی، مدیران کل و روسای فدراسیون های ورزشی آن چنان از قدرت کاذبی در بیرون از مجموعه ورزش برخوردارند که خودشان را به هیچ کس پاسخگو نمی دانند! و تنها کار خودشان را می کنند. آنها به وقت نیاز مالی به سراغ وزارت ورزش و جوانان و کمیته ملی المپیک و … می روند، اما همین که مدیریت شان با مشکل مواجه و عملکردشان به زیر سوال می رود، فریاد هل من مبارز سر داده و قوانین و اساسنامه سازمانها و فدراسیون های جهانی و موضوعاتی از قبیل تعلیق و این حرفها را پیش می کشند تا بشکلی مدیران بالا دستی را ترسانده و آنها را وادار به مماشات کنند. که این نوع اتفاقات هم تا به امروز کم رخ نداده است!
    *اولویت رابطه به جای رعایت ضابطه
    متاسفانه تا به امروز در انتخاب بسیاری از مدیران و روسای فدراسیون های ورزشی و مدیران کل آنچه برای برخی از مدیران تصمیم گیر و تصمیم ساز وزارت ورزش و جوانان حائز اهمیت بوده است، اولویت رابطه به جای رعایت ضابطه بوده است! که می توان با یک نگاه اجمالی به اسامی برخی از روسای فدراسیون ها، معاونین و مدیران رده های میانی، مدیران کل و یا حتی سرپرستان فدراسیونها به عمق فاجعه پی برد! بد نیست سرپرست جدید وزارت ورزش و جوانان قبل از هر گونه تصمیم گیری پای صحبت های مسعود خلیلی ( سوارکاری ) هاشم صیامی ( دوومیدانی ) کریم صفایی ( تیروکمان ) زهره مرزوقی ( ژیمناستیک ) و خیلی های دیگر نشسته و بخوبی متوجه شود که با چه ترفند و یا ترفندهایی آنها را از جاده خدمتگزاری دور کرده و به جای آنها دوستان خود را برگزیده اند! دوستانی که نه تنها حضورشان هیچ سودی برای آن رشته ها نداشته، بلکه اسباب نابودی آن رشته ها را نیز مهیا ساخته ااست!
    *عدم تعامل بالا دستی ها
    فقط کافی است در این باره سری به آرشیو روابط عمومی وزارت ورزش و جوانان انداخت و تعداد عکس های وزیر ورزش و جوانان و معاون قهرمانی و حرفه ای و یا برخی دیگر از معاونین او را بر شمرد و متوجه این واقعیت شد که در دو سال گذشته کمترین تعامل بین آنها وجود داشته است! که این اصلا خوب نیست و جای هیچ دفاعی هم باقی نمی گذارد! بدون شک این حق مسلم وزیر ورزش و جوانان است که معاونین خود را خودش انتخاب و اجازه ندهد که این معاونین و مدیران رده میانی را دیگران به او تحمیل نمایند. چرا که ثمره چنین اتفاقاتی همانی می شود که الان می بینیم و می بینید! همانهایی که در دوره گذشته، دیدن تصویر دو نفره وزیر ورزش و معاون قهرمانی اش جزء آرزوهای آنها بود و همین عدم تعامل سبب ساز بسیاری از حواشی کوچک و بزرگ در اطراف وزارت ورزش و جوانان شد! یعنی اینکه باعث گشت تا در مجموعه وزارتخانه برخی ها پشت آقای وزیر سنگر بگیرند و برخی دیگر پشت معاون قهرمانی و حرفه ای او!
    برای مثال باید به وجود آرش فرهادیان اشاره داشت، فردی که همه افتخاراتش در ورزش به حضور کم رنگ در فدراسیون تکواندو برمی گشت، اما بناگاه و بر اثر وجود رابطه عهده دار یک مسئولیت بزرگ در وزارت ورزش و جوانان شد که برایش ساخته نشده بود! مسئولیتی که ثمره منفی پذیرش آن، هم به خود آرش فرهادیان ضربه زد و هم شرایط بسیاری از فدراسیونها را به حال و روز امروزشان دچار ساخت!
    *نقش مشاوران
    بدون هیچ شک و شبهه ای وزیر ورزش و جوانان در تمامی امور برای تسلط و احاطه بر کار باید مشاورانی را در اختیار داشته باشد که به دور از وابستگی و دلبستگی به این و آن واقعیت های ورزش را به شخص سرپرست یا وزیر ورزش انتقال دهند، نه مشاورانی که تنها حکم را گرفته و در بیرون از مجموعه وزارت آن را خرج می کنند. مشاورانی که امین و مورد اعتماد شخص وزیر بوده و توسط خود او برای این کار انتخاب شده باشند، نه اینکه مشاوران هم تحمیلی بوده و نتوانند گره ای از کار وزارت باز نمایند! باید پذیرفت که اینگونه مشاوران به جای آنکه مشاور وزیر باشند، مشاور کسانی خواهند بود که آنها را به وزیر تحمیل کرده اند!
    *رعایت عدالت در برخورد با رسانه
    وزیر و مجموعه ای که در وزارت ورزش و جوانان کار تعامل با رسانه ها را بر عهده دارند، باید در نگاه خود به رسانه ها و افراد توانمند رسانه ای عدالت را سرلوحه کار خود قرار داده و تنها ارتباط با یک عده خاص را بعنوان وظیفه برنگزینند! چرا که این اشتباه مهلک اگرچه ممکن است عده ای خاص را به وزیر و وزارتخانه نزدیک کند، اما در عوض بر تعداد مخالفان و منتقدان وزیر و وزارتخانه هم خواهد افزود، اتفاقی که وزیر قبلی بیشترین ضربه ها را از همان ناحیه دریافت کرد! مجموعه رسانه ای وزارت ورزش و جوانان باید از این اطاق پژواکی که همواره وجود داشته عبور کرده و با تنوع در تعامل با افراد، هر نوع صدایی را ولو صدای منتقد را شنیده و برای آن ارزش قائل شود!
    *خودمراقبتی در برخورد با زیاده خواهان
    سرپرست یا وزیر ورزش و جوانان در برخورد با این و آن، با شناختی که نسبت به مخاطبان خود داشته و بعضا ممکن است که بدست بیآورند باید خود مراقبتی لازم را مد نظر داشته و اجازه ندهند که زیاده خواهان و افراد همیشه ناراضی به حریم امن آنها نفوذ کنند، چرا که اگر این اتفاق بیفتد، حرف و حدیث ها در اطراف سرپرست و یا وزیر زیاد شده و از ابهت اآنها خواهد کاست که این اصلا چیز خوبی نیست! همانهایی که بیشترین ضربات از ناحیه آنها به وزیر قبلی وارد شد و حالا دوباره آنها پس از یک دوره ریکاوری آماده شده اند تا به حریم امن سرپرست جدید و وزیر احتمالی وارد شوند، همان افرادی که می خواهند این طور وانمود کنند که در بحث ورزش و تصمیم گیری در آن از حاشیه امنیت بیشتری نسبت به بقیه برخوردار و از این طریق به مقاصد خود دست یابند!
    *اتخاذ تصمیمات انقلابی
    همه می دانند که در یکی، دو ماه گذشته و در یکی، دو ماه آینده چه بر سر مجامع انتخاباتی فدراسیونها آمده و قرار است که بیآید! و این را قطعا بهتر از همه سرپرست امروز وزارت ورزش و جوانان می داند و این جاست که او باید با یک تصمیم انقلابی انتخابات یکی، دو ماه گذشته را ملغی و دستور منتفی بودن انتخابات یکی، دو ماه آینده را هم صادر نماید تا بلکه در فضایی سالم تر و امن تر این مجامع در آینده برگزار شده و افراد خدومی که توسط برخی ها کنار گذاشته شده اند، دوباره فرصت ثبت نام را پیدا کرده که این عین صواب خواهد بود!
    *رسیدگی به تخلفات گذشته
    رسیدگی به تخلفات برخی از فدراسیونهای ورزشی که از دوران گذشته به ارث مانده است، یکی از اولویت های مهمی است که سرپرست جدید باید در برخورد با آنها قاطع بوده و بدون توجه به توصیه های این و آن با آنها برخورد کند، چرا که اگر این اتفاق نیفتد، دوباره در بر همان پاشنه خواهد چرخید و امیدی به اصلاح امور برای دلسوزان واقعی ورزش باقی نخواهد ماند.
    *چاره اندیشی در خصوص عدم حضور سیاسیون در ورزش
    یکی از معضلات نگران کننده امروز ورزش حضور پررنگ سیاسیون در آن است. سیاسیونی که در جمع اعضای هیات رئیسه های فدراسیون های ورزشی خودنمایی می کنند! همانهایی که روسای فدراسیون های ورزشی برای قدرت نمایی و مصونیت داشتن به آنها پناه برده و چنین حال و روزی را برای ورزش کشور رقم زده اند! سیاسیونی که بواسطه این حضور بظاهر از روسای فدراسیون های خود حمایت کرده و کار را برای بالا دستی ها سخت می کنند! تا جایی که در برخی از این فدراسیونها روسای آنها از چنان مصونیتی برخوردار هستند که وزیر یا معاونین و یا مدیران کل، قدرت برخورد با آنها را نداشته و عملا بحث مدیریت و نظارت کلان خود بر آنها را از یاد می برند تا خدای ناکرده آسیبی از این راه به آنها وارد نشود!
    قابل ذکر است که موارد ذکر شده تنها بخشی از معضلات امروز ورزش کشور است که به چشم آمده و می آید و باید با استفاده از افراد دلسوز و پاک دست فکر چاره ای عاجلانه برای آنها اتخاذ گردد تا ورزش دوباره به ریل موفقیت پر شتاب خود باز گردد. ورزشی که باز تکرار می کنم، تعداد تشنگان قدرت آن صدها برابر بیشتر از شیفتگان خدمت آن است!
    با تشکر و دعای خیر
    محمد رضا نصرالله زاده
    شنبه 14 مرداد ماه 1402
https://vvarzesh.ir/?p=532

دیدگاه خود را بنویسید