برخورد انبیاگونه با شغل معلمی!

من همواره اعتقاد داشته و دارم که یک معلم باید با تمام وجود شاگردانش را دوست داشته باشد و هیچ چیزی را از آنها دریغ نکند. اگر پذیرفته ایم که شغل معلمی، شغل انبیاست، پس باید انبیا گونه هم با آن برخورد کرده و سرمایه های مردم یعنی فرزندان آنها را فرزندان و سرمایه های خودمان بدانیم. یک معلم باید عاشق، سالم، صادق، پاک سیرت، پاک دست، راستگو، درست کردار و بی غرض بوده و کارش را با تمام وجود دوست داشته باشد تا بتواند در کارش موفق شود. برای معلمان پول ملاک و معیاری برای تلاش نیست، بلکه تلاش برای رسیدن به معیارها و ملاک هایی است که شغل معلمی را از دیگر مشاغل جدا می کند. یک معلم باید خودش هم دائما در حال یادگیری بوده و از انتقال دانش روز در حق دانش آموزان دریغ نکند. ما باید این واقعیت را بپذیریم که چنانچه می خواهیم در آینده از هر نظر بی نیاز باشیم، باید به موضوع آموزش و پرورش نگاه جدی تری داشته باشیم. ما اگر برای معلمان خود ارزش قائل شویم، آنگاه آنها نیز در کلاس های درس برای فرزندان ما ارزش قائل خواهند شد و این عین صواب خواهد بود. من اعتقاد داشته و دارم که انسانهای بزرگ امروز ایران و جهان حاصل تلاش معلمین بی ادعایی هستند که عاشقانه آمدند، تلاش خود را به بهترین شکل ممکن کردند و در نهایت هم متواضعانه رفتند. اصلا مگر می شود معلم بود و عاشق نبود؟ مگر می شود معلم بود و دوست داشتن را بلد نبود؟ مگر می شود معلم بود و گذشت و صبر نداشت؟ مگر می شود معلم بود و قناعت را معنا نکرد؟ پس بپذیریم همه ما امروزمان را مدیون معلمانی هستیم که روزگاری کار تعلیم و تربیت ما را بر عهده داشتند. معلمانی که یا امروز دیگر نیستند و آسمانی شده اند و یا هستند و دارند با خاطرات دوران خوب معلمی خود زندگی می کنند. ( ادامه دارد )

https://vvarzesh.ir/?p=7408

دیدگاه خود را بنویسید