حکایت خواندنی خالق سه شنبه های مقدس در ورزش ( قسمت سی و سوم )

بهترین دوستان!

البته باید این واقعیت را هم بگویم که از این دست داستانهایی، نظیر عباس ایزدپناه بدفعات برای من در طول همه آن سالهایی که مراسم سه شنبه های اول هر ماه را برگزار می کنیم، اتفاق افتاده است و دلیل اینکه دوستان هم یک ماه انتظار می کشند تا سه شنبه های اول هر ماه از گرد راه برسد را هم خوب می دانم! اما ایکاش شرایط مهیا می شد تا من اسامی قدیمی ترها را تا آنجا که یادم می آید را برای شما می گفتم، تا شما هم از انها بگوئید و بنویسید و به مردم بگوئید، که آنها چه نقش ارزشمندی در پیشرفت و گسترش ورزش این کشور داشته اند. اما واقعیتی را که در اینجا باید برای شما بازگو کنم، اینکه ما مربیانی توانمندتر، صادق تر و انسان تر از معلمین ورزش مدارس نداشته ایم. معلمینی که با دانش آموزان خود زندگی می کردند. معلمینی که به دانش آموزان خود درس وفاداری و وطن پرستی می دادند و … من با همایون بهزادی و حمید شیرزادگان از دوران نوجوانی رفیق بودم، ضمن اینکه در تیم فوتبال کولاک تهران هم با یکدیگر همبازی بودیم. آن روزها باور کنید، رفاقت ها، واقعی بود بطوری که ما برای دیدن همدیگر ثانیه شماری می کردیم. رفاقت هایی که اساس آن، پول و اینگونه مسائل نبود. الان هم برای جلسات سه شنبه های اول هر ماه، آنهایی را که دوست شان دارم را به مراسم دعوت می کنم. چرا که من همواره اعتقاد داشته و دارم که شعور در زندگی بهتر از هر اتومبیلی آدم را بسمت جلو و موفقیت هدایت می کند. شما صادقانه از من می پرسید که بهترین دوستان زندگی ام چه کسانی بوده و هستند؟ که من هم صادقانه در پاسخ به سوال شما می گویم که، بهترین دوستان من در زندگی، همه آن کسانی هستند که سه شنبه های اول هر ماه به مجلس ما می آیند و یک دورهمی صمیمانه را برای همدیگر رقم می زنیم، در آن جلسات می گوئیم و می خندیم و در یک کلام با هم زندگی می کنیم، بله همه اینها بهترین دوستان من در زندگی بوده و هستند. ( ادامه دارد )

https://vvarzesh.ir/?p=9100

دیدگاه خود را بنویسید