
« تذکر » ی به « خود » م!
… و در همین آغاز سخن و با کسب اجازه از محضر بزرگترها، می نویسیم، که مرحمت فرموده، بیاییم در ژیمناستیک، « پرچمدار » صلح و همدلی و همراهی و اتحاد باشیم، نه « علمدار » نبردهای بی پایان، که هر آنچه می کشیم، ثمره همین نزاع های درون خانوادگی است. ما، «ژیمناستیک » و « ژیمناست » ها، به قدر کفایت، کوچک هستیم، پس استدعا می کنم، کارهای « بزرگ » سرمایه های ارزشمند این ورزش را، « کوچک » نکنیم. تاریخ پر فراز و نشیب ژیمناستیک را که ورق بزنیم، چشمان « گریان » ش، به لحظه های « شاد » ش برتری دارد و به آن می چربد.
بیاییم، فارغ از آنچه که اتفاق می افتد، ظرفیت و توان روحی خود را در پذیرش پیروزی « رقیب » مان بالا ببریم. مگر میدان ورزش، غیر از این را به ما می گوید و می آموزد؟ در حال حاضر، « بزرگان » و « کهن پیشکسوتان » مان در ژیمناستیک، کجا هستند؟ یقیناً و بدون شک بدانید، « ما » هم دیر یا زود، به ایشان خواهیم رسید. در محافل ورزشی ایران و در هر مراسم بزرگداشت و جشنواره ای، از هر رشتهای، حتی با سابقه خیلی کمتر از ژیمناستیک، حرف از افتخار و پیروزی و کسوت و حرمت و احترام است، به جز ورزش ژیمناستیک. چرا که در گام اول، خانواده ژیمناستیک خودش را بزرگ و قابل اعتماد و احترام ندیده و نمی بیند. اگر، غیر از این بود، « دیگران » هم ژیمناستیک و ژیمناست ها را « بزرگ » می دیدند. در جریان اقدام غیر مدبرانه مسوولان وقت وزارت ورزش و جوانان در برگزاری انتخابات ریاست فدراسیون ژیمناستیک ( اسفند ماه سال یکهزار و چهار صد و یک ) که از حضور یکی از کاندیداها، آنهم درست در زمان رای گیری، جلوگیری بعمل آمد که همین امر نیز، منجر به خروج بیش از بیست عضو مجمع گردید، « خانواده ژیمناستیک »، خود زنی و شکست دیگری را هم تجربه کرد.اقدام اشتباه اول، آن بود که مسوولان وقت و برگزار کنندگان مجمع، در حضور نماینده فدراسیون بینالمللی ژیمناستیک ( FIG ) و در آخرین لحظه پیش از رای گیری، اجازه شرکت به یکی از سه کاندیدای حاضر در رای گیری که هم ژیمناست بود و هم قهرمان، دارای تحصیلات عالیه و سابقه مدیریت و پیش از آن هم چهار سال رییس همین ورزش بود، را ندادند، که این اقدام دور از ذهن توسط بانیان مجمع، باعث شد کمی کمتر از نیمی از اعضای مجمع، به نشانه اعتراض، جلسه را ترک کنند.بدون شک، اقدام آن اعضایی که بیرون رفتند، اعتراضی کاملا متعارف در پاسخ به حرکتی کاملآ نا متعارف از سوی برگزار کنندگان مجمع بود و نشانه اعتراضی بود از منظر حق و از سر وفاداری و … اما دیری نگذشت که خودزنی دیگری در ژیمناستیک ، اتفاق افتاد، چرا که در ادامه و در مواجهه و رقابت انتخاباتی دو رقیب باقیمانده؛ بین یک « فرد ژیمناست » با سابقه درخشان قهرمانی، کارآفرینی، مدیریتی، اجرایی و تحصیلی، اعضای باقی مانده در جلسه رای گیری، به فرد بزرگواری رای دادند که فقط و فقط، شش ماه در حال و هوای ژیمناستیک، تنفس کرده بود، همین و بس. و پس از آن بود که ژیمناستیک، چالش و حاشیه و شکافی را شاهد بود که همه می دانید و می دانیم. اما با تغییرات مدیریتی صورت گرفته در رأس وزارت ورزش و جوانان و به برکت تدبیر خردمندانه وزیر کاملآ ورزشی جدید، آرامشی حاکم شد و در ادامه مسیر، نقش آفرینی جوانی برومند و پر انگیزه به نام « مهدی الفتی » کام همه را شیرین کرد و سبب ساز و سرآغاز نگارش تاریخی جدید، برای ژیمناستیک ایران شد. « طرف » هر عزیز بزرگواری، در مسابقاتی آنهم در سطح یک « محله » و یا « روستا »، « مقامی » بدست می اورد، هم خودش، هم خانواده اش و هم دوستانش و هم همولایتی هایش، آن چنان گوش فلک را پر می کنند از تبلیغات و آگهی و معرفی اش به عنوان یک قهرمان که نگو و نپرس!!حال آنکه، در « ژیمناستیک » ما، پس از حدود هشتاد سال فعالیت رسمی و پس از گذشت قریب هفتاد و سه سال از عمر بازیهای آسیایی ( … که دومین رویداد مهم مسابقات چند رشته ای پس از بازیهای المپیک بشمار می رود )، وقتی جوان برومندش به مدال ارزشمندی دست می یابد، به هر ترفندی متوسل می شویم تا هم، از ارزش آن مدال بکاهیم و هم، از ارزش کسب سهمیه المپیکی اش که آرزوی دیرینه مان بوده است. وقتی « خودمان » به « خودمان » ارزش و اعتبار و آبرو ندادیم، از « کجا » و « چه کسانی » توقع داریم که برای ما « ارزش » قائل شوند. امیدواریم دگرباره که قرار است در یک میدان کاملا عادی رقابتی، میان سه کاندیدای معرفی شده برای احراز مسوولیت ریاست فدراسیون ژیمناستیک در تاریخ اعلام شده ( بیست و چهارم اردیبهشت ماه جاری ) انتخاباتی برگزار شود ، آن اتفاقی به وقوع پیوسته و سرانجام کار گردد که به نفع ژیمناستیک « ایران زمین » باشد .