تنها زمان تسلیم شدن وقتی است که مرده باشیم

۱) به نظر من رویکرد کلی به زندگی را می‌شود در چند ثانیه خلاصه کرد: صد و یک ثانیه وقت اضافه در لیگ قهرمانان اروپا 1999، که در آن منچستر توانست باخت یک بر صفر خود از بایرن مونیخ را به برد دو بر یک تبدیل کند. ما وقتی دو گل زدیم که دیگر روبان‌های بایرن را به کاپ گره زده و آماده‌ی جشن و خوشحالی بودند و رئیس یوفا هم خود را برای تقدیم کاپ به بایرنی‌ها آماده می‌کرد. اما تسلیم‌ناپذیری ما باعث شد روبان‌ها را به قرمز منچستری تغییر دهند. به نظر من تنها زمان تسلیم شدن وقتی است که مرده باشم.

۲) مردم به گلی که بکام در سال 1996 از میانه‌ میدان با ضربه آزاد مقابل ویمبلدون زد جوری نگاه می‌کنند انگار معجزه کرده باشد اصلا این‌طور نیست، او صدها بار آن ضربه را تمرین کرده بود و وقتی فرصت شوت زدن از آن فاصله را پیدا کرد مغتنمش شمرد، بیش‌تر گل‌هایی که توسط بازیکنان منچستر به ثمر رسیده، همین‌طور زده شده، همه‌ آن‌ها صدها ساعت تمرین کرده‌اند.

۳) باید بگویم هیچ ‌وقت اجازه ندادم نظر شخصی‌ام در مورد بازیکنی بر قضاوتم درباره نفع کلی تیم تاثیر بگذارد. صدالبته که کنار آمدن با بعضی بازیکن‌ها برایم راحت ‌تر بود، ولی فارغ از هر نظر و احساسی فقط می‌خواستم بهترین تیم را به زمین بفرستم. به نظر من یک رهبر باید دائم به خود یادآوری کند که نسبت به چنین قضاوت‌هایی بی‌طرف باشد. لازم نیست بازیکنان یا تیم مربی‌گری خود را بپرستید فقط باید به توانایی‌های آن‌ها احترام بگذارید.

۴) پدرم همیشه می‌گفت: دروغ نگو، دزدی نکن و همیشه (سر کار یا قرار) زودتر حاضر شو.

۵) با یازده برنده‌ نوبل ادبیات، امکان قهرمانی در لیگ برتر فوتبال وجود ندارد.

۶) تجربه شکست یا مهم‌تر از آن نحوه‌ واکنش سرمربی نسبت به آن چیزی است که برنده را خلق می‌کند.

۷) اگر مدام مردد باشید و همه‌ امور پا در هوا بماند کار پیش نمی‌ورد. وقتی در دنیای فوتبال کار می‌کنید و احتمالاً در بسیاری از حوزه ‌های دیگرباید با همان اطلاعاتی که در دست دارید، نه آن‌هایی که آرزو می‌کردید در اختیارتان بود تصمیم‌گیری کنید. هیچ‌وقت با تصمیم‌گیری بر اساس اطلاعات ناقص مشکلی نداشتم، در واقع تمام جهان به همین شکل پیش می‌رود.

https://vvarzesh.ir/?p=2652

دیدگاه خود را بنویسید