
تیم ملی, خط قرمز ماست!
حرف اول
دوساعت به مسابقه حساس با ولز به اتفاق همکاران خوبمان استاد جهانکیر کوثری و آقایان رضا میرزاییان علی رئیسی و محمدرضا نصرالله زاده بیرون ورزشگاه در حال تهیه گزارش و گپ و گفت با ابرانیانی بودیم که انگار به چیزی جز پیروزی فکر نمی کردند. داغ شکست سنگین از انگلیس بر دلها بود ولی یک جورایی همه باهم متحد شده بودیم که ولز را ببریم. دقیقا همان حس مشترک همه هموطنان در ایران و سراسر جهان که شرایط خوبی را هم مهیا کرده بود. تا خبرنگاران ایرانی حاضر در ورزشگاه را دیدند، در نزد آنها برای تک تک اعضای تیم ملی فوتبال ایران آرزوی پیروزی و موفقیت می کردند. دو تا جوان هموطن، گریه کنان با لهجه گیلانی به سمت ما آمدند و سراغ یک مسئول سابق روابط عمومی فدراسیون را گرفتند.: آنها می گفتند: پول بلیط ها را در تهران از ما گرفته و گفتند در ورزشگاه کنار تندیس جام جهانی ساعت فلان باشید تا بلیط ها را تحویل تان بدهیم! چون آی دی کارت داشتیم فکر کردند ما نماینده اون آقا هستیم! یکی از این دو جوان حال ناخوشی داشت و بشدت عصبی شده بود، بلیط تا ۵۰۰ دلار خرید و فروش می شد. دو تا بلیط همراه من بود. به رضا میزایبان گفتم، رضا اگر موافق باشی، بلیت ها را بدهیم به این دو جوان عزیز تا بنوعی مشکل شان حل شده باشد! وقتی بلیت ها را به آنها دادیم، از شدت خوشحالی اشک می ریختند! گفتند: چقدر باید پول بدهیم؟ گفتم امانتی بود از دو همکاری که نیامدند و حالا همان بلیت ها قسمت شما شد! نمی دانید، چقدر حال خوب آن دو نفر، حال ما را هم خوب کرد.
حرف دوم
وقتی بازی به دقایق پایانی نزدیک می شد ما هم که کنار هم و در میان جمعیت نشسته بودیم با استرس و دلهره ایستاده، ایران، ایران می گفتیم.
شوت و متعاقب آن گل روزبه ورزشگاه را منفجر کرد، پریدیم همدیگر را در آغوش کشیدیم، درست مثل تماشاگران نوجوان و دو آتیشه! اشگ شادی و لبخند و تشویق ایران، ایران و بعد هم گل دوم. دوباره در آغوش هم پریدیم. ببینید حس ملی، تبم ملی و غرور ملی بعنی خبرنگارانی که بیش از ۳۰ سال است می نویسند. همان کسانی که در میادین مهم ورزشی، حامی دو آتیشه تیم ملی بوده و هستند. در بازگشت از استادیوم به هتل مسافت زیادی را طی کردیم تا با مترو برگردیم و از خوشحالی، خستگی راه هم در ما اثری نداشت. تیم ملی فرای همه رنگ ها، منیت ها، اسم ها، رکوردها و خیالبافی هاست. بدانید هیچ مربی و بازیکنی نمی تواند تبم ملی را همسنگ خود بداند یا تبم ملی را خرج بلندپروازی های خود کند. چرا که ۹۹ درصد از آنهایی که این روزها انتقادی از شیوه بازی تیم ملی دارند از سر دلسوزی است و با هیچ مربی و بازیکنی هم زاویه ندارند. البته هریک از ما به زبان خودمان انتفاد می کنیم. و بازیکن تیم ملی هم حق ندارد در مقام سخنگوی سرمربی به منتقدان بی حرمتی کنند. مربی تیم ملی هم باید ظرفیتش را بالا ببرد.