
جام ملتها و معامله برد برد ، قطر!
هجدهمین دوره رقابتهاي جام ملتهای آسیا قرار بود در سال ۲۰۲۳ در کشور چین برگزار شود اما بعد از همهگیری کرونا کنفدراسیون فوتبال آسیا میزبانی این دوره را به قطر واگذار کرد. قطری که در سالهاي ۱۹۸۸ و ۲۰۱۱ میزبان این تورنمنت شده بود و حالا با سومین دوره رکورددار قاره شده است. ما در این تورنمنت در نیمه نهایی به قطر باختیم و قطر برای دومین بار متوالی قهرمان شد پس میتوان به بهانه جام ملتها مقایسهای میان فوتبال دو کشور انجام داد. قطر یک بار برای ساخت ورزشگاهها هزینه کرده و حالا تا همیشه از مزایای آن استفاده میکند. در دنیای مدرن امروزی کشورها برای جذب توریسم و سرمایه دست به هر کاری میزنند و چه میدانی برای دیده شدن، بهتر از تورنمنتهای بزرگ ورزشی و مهمتر از همه فوتبال. قطر کشوری کوچک و تازه تاسیس که به لحاظ بضاعت انسانی و وسعت قابل مقایسه با ما نیست، در دو دهه از بازیهای آسیایی تا جام ملتهای آسیا و در نهایت جام جهانی را برگزار کرد. به بهانه این مسابقات کشور خود را به دنیا شناساند از مزایای سیل توریسم استفاده میکند.سرمایهگذاران بینالمللی به قطر آمدند و از فرودگاهها و خیابانها تا هتلها و مترو و … در نهایت وضع زندگی مردم بهتر شد و از همه مهمتر هر هزینهای که برای میزبانی انجام شده بود در کوتاه مدت با سود به بازدهی رسید!
تمام زیرساختها برای ورزش قطر ماند و نسلهای بعدی از آن استفاده میکنند و هر کجا نهادهای بین المللی گیر کنند، دست به دامن قطر میشوند، نمونهاش همین جام ملتها یا لیگ قهرمانان فصلهای اخیر! کیست که نداند امتیاز میزبانی در بحث ورزشی چقدر به کشورها و تیمها کمک میکند اما قطر بدون نیاز به این امتیاز با تیم شایسته به قهرمانی رسید و ما را هم شکست داد. قطر بعد از جام جهانی گذشته کی روش را آورد ولی وقتی دید او در مسیر برنامههایش حرکت نمیکند به راحتی از این نام بزرگ گذشت در کمترین فاصله زمانی تا شروع جام مارکوس سانچز آمد و حالا او هم قهرمان آسیاست. قطر قدرت برنامهریزیاش را به رخ کشید. سیل گردشگران خارجی میلیونها دلار در این کشور خرج کردند و میلیاردها دلار سرمایهگذار هم جذب شد و در نهایت همه چیز مدرن و به روز در اختیار مردم این کشور قرار میگیرد.
در بحث ورزشی هم قطر بدون استفاده از تیمی که ۵ سال قبل در امارات قهرمان شده بود و به لطف تنها چند ستاره مشترک با آن تیم عنوانش را تکرار کرد. حالا قطر هم به جمع بزرگان سنتی قاره اضافه شده که در هر تورنمنت مدعی قهرمانی است، آن هم با بازیکنان جوانی که تجربه حضور در جام جهانی و جام ملتهای آسیا را دارند.
با بازیکنانی که الگویی برای نسلهای بعدی قطری شدهاند ، همچون اکرم عفیف با بهترین تبلیغ برای فوتبال این کشور تا ستارههای خارجی برای بازی به لیگ ستارگان بیایند و با جامها و موفقیتهای بعدی چه در عرصه ملی و چه باشگاهی….
قطر در این دوره تمام عناوین انفرادی و جوایز را یکجا درو کرد. رکوردهایی به جا گذاشت و تنه به تنه بزرگان زد و این یعنی یک معامله برد برد واقعی! هم فوتبال قطر به جام و افتخار و آینده رسید و هم اقتصاد و سیاست قطر و از همه مهمتر فرهنگ اجتماعی مردم این کشور که از همنشینی با گردشگران کشورهای مختلف سطح فرهنگی خود را بالاتر بردند. برگزاری جامی که به لحاظ اقتصادی هم سراسر سود بود و هر سال بر ارزش افزوده این سود اضافه میشود قطر یک بار هزینه کرد و برای کشورش ورزشگاه و زیرساخت ورزشی ساخت و حالا تا همیشه سودش را میبرد. قطر دل به دریا زد و پذیرفت که تجربه و مدیریت کافی را در اختیار ندارد، در انتخاب دقت کرد و بهترینها را آورد و حالا مزدش را میبرد….
به نظر شما نیازی هست که حالا به شرایط تیم ملی خودمان از نظر فنی و فوتبال ایران از نظر کلی بپردازیم؟ آیا اصلاً نیازی هست که در هر کدام از این موارد که گفته شد مقایسهای بین فوتبال ایران و قطر داشته باشیم؟ خوشبختانه فارغ از تعصبات روی پیراهن ملی همه فوتبال دوستان قبول دارند که در این بازی و در این دوره حق به حقدار رسید!