حتی اگر تنها دلخوشی مردم باشد!
فوتبال ایران هرچی به لحاظ مالی غنی شده است، اما چنین به نظر میرسد که به لحاظ غنای فکری، فرهنگی، اخلاقی، اجتماعی و … دارد تهی میشود. فوتبالی که امروز همه دستاندرکاران آن شامل بازیکن، مربی و … فقط با واژه ای به نام رفاه و زندگی لاکچری آشنایی داشته و برای داشتن چنین وضعیتی هم نسبت به دیگر همتایان خود رقابتی تنگاتنگ و فشرده ای را آغاز کرده اند. که ثمره این فوتبال، باعث میشود تا یک بازیکن دیروز و مدیر امروز خودش را مصون دانسته و هرچه دلش میخواهد به زبان بیاورد و باشگاهش نیز به اشتباه حمایتش کند و این چرخه معیوب همینطور ادامه مییابد! وقتی نیمکت تیمی با وجود چنین نفراتی تزیین شده باشند، دیگر چه تضمینی وجود دارد که به اسطورههای باشگاه حریف توهین نشود! چه تضمینی وجود دارد که تصمیم گیران و تصمیمسازان فوتبال تحت تاثیر چنین افرادی تصمیم نگیرند؟ چنین به نظر میرسد که این فوتبال دچار یک بیماری لاعلاج شده است. بیماری که هر روز هم که میگذرد، وضعیت آن وخیمتر هم میشود و جالبتر اینکه، در چنین شرایطی فوتبالیها اجازه هرگونه اظهار نظر را نیز از دیگران سلب کرده اند و به محض اینکه نقدی نسبت به آنها صورت میپذیرد، از خود واکنش نشان داده و سطح دانش فکری خود را نمایان میسازند. البته دوست و دشمن هم می دانند که از این فوتبال نمیتوان انتظار چندان زیادی داشت، چرا که متاسفانه این فوتبال اولویت اول و آخرش پول است! پولی که باعث شده تا فوتبال روز به روز بیشتر از مردم فاصله بگیرد! پولی که اگر چه اشرافیت را در فوتبال نهادینه کرده است، اما خیلی از ارزشهای دیگر را از آن گرفته است! این فوتبال دیگر دوست داشتنی نیست! حتی اگر تنها دلخوشی مردم باشد!