
حق خواهی مچ اندازان و سوال های پر تکرار!
در زمان وزارت حمید سجادی بود که جامعه مچ اندازی ایران بدلیل شرایط خاص این رشته در جهان و آینده خوبی که برای آن پیش بینی می شود، از طریق سرپرست دفتر امور مجلس نامه ای برای محمد پولادگر معاون ورزش فهرمانی و حرفه ای وقت ارسال شد تا بلکه این خواسته خیلی زود جامعه عمل پوشیده، و این رشته از فدراسیون بدنسازی جدا و بعنوان یک انجمن مستقل کارش را در فدراسیون انجمن های ورزشی دنبال کند، اتفاقی که علیرغم وعده و وعیدهای داده شده هرگز نیفتاد تا مچ اندازان به فکر راه چاره دیگری باشند! نامه به وزیر وقت و دادن درخواست استقلال این رشته به ایشان، آن هم با یک ادله محکم و قوی فعالیت دیگری بود که متخصصین مچ اندازی آن را عملیاتی کردند. کاری که توسط علی رغبتی تائید و نامه آن هم به معاونت ورزش قهرمانی وقت ارسال گشت، که این نامه امیدها، را در دل اهالی مچ اندازی زنده کرد، اما باز آنچه بثمر نرسید، مستقل شدن مچ اندازی ایران بود که علیرغم تائیدیه های لازم مشخص نشد که چه بر سرش آمد و چرا پرونده اش به بایگانی سپرده شد! پرونده ای که آنقدر که مستقل نشدنش جای سوال داشت، مستقل شدنش قطعا با آرامش بیشتری می توانست همراه باشد. مچ اندازان حالا با شرایط جدیدی که این رشته در جهان پیدا کرده است، دوباره پرونده درخواست خود را دارند پیگیری می کنند تا ببینند که چرا درخواستی که توسط وزارت ورزش و جوانان تائید شده بود، هیچ گاه عملیاتی و رسانه ای نشد؟! چنين به نظر مي رسد كه خواسته مچ اندازان، خواسته چندان نا متعارفي هم نباشد، آنها بدرستي مي گويند وقتي مچ اندازي در آستانه ورود به بازيهاي پارالمپيك ، بازيهاي زير ٢١ سال آسيا، كميته ملي ضد دوپينگ ” وادا” ، بازيهاي كشورهاي اسلامي، بازيهاي دانشجويي” فيزو” بازيهاي ارتش هاي جهان” سيزم” و … قرار دارد، پس بايد زير نظر تشكيلاتي فراتر از فدراسيون بدنسازي و پرورش اندام اداره شود، تشكيلاتي كه حداقل خودش با آن رويدادهايي كه پيش از اين نام برده شد ارتباط نزديك داشته باشد!