
خبرهایی از بی خبری فدراسیون های ورزشی!
آخرین باری که خبری از فدراسیون سوارکاری شنیدیم، آن بود که مطلبی را دال بر برگزاری مجمع آن فدراسیون روی خروجی خود بردند و خیلی زود هم آنرا از روی سایت برداشتند! آخرین باری که خبری از فدراسیون اتومبیلرانی و موتورسواری به گوش مان خورد، همان ماجرای رالی خانوادگی پر سروصدای ورزشگاه آزادی بود که مشخص نشد که عاقبتش چه شد! آخرین باری که خبری از دوومیدانی شنیدیم، همان خبر انتصاب مجری بانویی بود که در آنجاحکم گرفت! آخرین باری که خبری از فدراسیون بدون رئیس ژیمناستیک شنیدیم، حذف یکی از خادمین جامعه آن رشته ورزشی بود که شاید جرمش این بود که نمی توانست همسو با دوستان شود! آخرین باری که خبری از بدمینتون شنیدیم، همان خبر تلاش رئیس همیشگی آن رشته برای ماندن بود! آخرین خبری که از والیبال شنیدیم، خبر آوردن یک مربی خوب خارجی برای سپردن مسئولیت هدایت تیم ملی بود! آخرین باری که خبری از تنیس شنیدیم، صدور حکم مسئولیت برای یکی از سلبریتی های هنری کشور بود! آخرین باری که خبری از فدراسیون ورزش دانشجویی شنیدیم، خبری دال بر استعفای رئیس آن بود و این داستان همچنان ادامه دارد. البته در این بین از برخی فدراسیون ها هم که اصلا خبری نیست! تا جایی که بعضی مواقع موجودیت آن فدراسیون ها زیر سوال بوده و هست! کاری که اگرچه از نگاه روسای این فدراسیونها شاید درست باشد، اما از نگاه جامعه مخاطب بسیار تعجب آور است! چرا که آنها از خود می پرسند که اگر در آن فدراسیون کاری انجام می شود پس چرا رسانه ای نمی شود و اگر کاری انجام نمی شود، پس چه اجباری وجود دارد که دوستان وقت خودشان را در آنجاتلف کنند! هر چند که برخی از این دوستان اعتقاد داشته و دارند که بقا در بی خبری است، چرا که در این بی خبری، کسی به کار آنها کاری نخواهد داشت!