داستان مدیران دو و میدانی ایران

رطب خورده هایی که منع رطب می کنند!

حکایت این روزهای دو و میدانی ایران بیش از هر چیز یادآور مثل قدیمی “رطب خورد، منع رطب کی کند” است. رئیس، دبیر، عضو اجرایی فدراسیون و… هر لحظه مصاحبه و بر نظم و انضباطی تاکید می کنند، که خود طی سالهای سال ناقض آن بوده اند و در فدراسیونهای مختلف و طی 20 سال اخیر فرهنگ ورزشکار سالاری بی انضباطی و خود محوری را نهادینه کرده و خود سمبل آن بوده اند.
رئیس کنونی فدراسیون دو و میدانی را به جرات می توان سمبل فرهنگ ورزشکار سالاری و بی انضباطی در ورزش کشور دانست. کسی که از همان ابتدای دوران قهرمانی خود، مسیر متفاوتی از سایر قهرمانان برجسته ایران زمین ( در همه رشته ها ) را در پیش گرفت. انتظارات و مطالبات متفاوت او به سرعت امکاناتی رویایی و فراتر از حد تصور را برایش مهیا نمود. مربیان طراز اول و گران قیمت روسی و آمریکایی، ماساژر روسی و مدیر برنامه در کنار اردوهای لوکس و لاکچری در کشورهای آمریکا، آلمان، آفریقایجنوبی، روسیه، چین، بلاروس، اکراین و … که در بسیاری از مواقع غیر ضروری بود، بیست سال تمام برای احسان حدادی مهیا بود و در اختیارش قرار گرفت و تقریبا معادل 75 درصد بودجه فدراسیون نحیف دو و میدانی ایران را، تنهایی به خود اختصاص می داد. کاش مطالبات و انتظارات رئیس کنونی فدراسیون دو و میدانی صرفا به گرفتن امکانات فراتر از تصور و بسیار رویایی ختم می شد. او در همان ایام، فدراسیو نهای وقت دو و میدانی را تحت فشار قرار داده و بخش عمده بودجه آنها را به خود اختصاص می داد. جالب است که بعد از همه اردوها و تدارکات رویایی، با حق طلبی و مطالبه گری تمام، رو به دوربین ها قرار می گرفت و مدعی عدم حمایت و توجه کافی از خود می شد. در مقطعی کنفرانس مطبوعاتی علیه فدراسیون و سرپرست وقت آن برگزار کرد و در قالب یک ورزشکار (سالار) به فدراسیون دو و میدانی و سرپرست آن تاخت. بعد از کسب مدال در المپیک لندن که ما حصل تدارکات و اردوهای پر هزینه و گزافی بود که از بیت المال برایش هزینه شد، با یک شبکه تلویزیونی خارج از ایران مصاحبه کرد و از عدم حمایت و نبود امکانات در کشور گفت!!! و جالب است وقتی بخش خبری ( بیست و سی ) سیما این موضوع را منعکس کرد، حدادی به آنها هم تاخت تا نشان دهد چیزی فراتر از ورزشکار است؛ یعنی ورزشکار سالار… این رویه سالها ادامه پیدا کرد و او بی محابا و بدون هیچگونه ملاحظه ای بر فد راسیون، کمیته ملی المپیک و وزارت ورزش تاخت و خود را در جایگاه مطالبه گر و حق به جانبی قرار داد که ورزش کشور شبیه آن را به یاد ندارد. بسیاری از علاقه مندان ورزش دوومیدانی، مربی گران قیمت روسی) کیم بوخنوسف( و مربی آمریکایی)مک ویل کنیز( را به خاطر دارند که فقظ به خاطر او تحت قرارداد فدراسیون قرار گرفتند. بسیاری اردوهای لوکس و پی در پی او در کشورهای آمریکا، آلمان و آفریقای جنوبی را به خاطر دارند. حتی در مقطعی که دیگر از قافله پرتاب گران برجسته دیسک دنیا فاصله گرفته بود، از مواضع خود کوتاه نیامد و اردوهای خود را در آمریکا، آلمان، بلاروس، چین و… را با مربی و ماساژر خارجی ادامه داد تا نشان دهد او سالار است؛
بله، او سالار بود. ورزشکار سالاری که برای عمل خار پاشنه پای خود آنقدر مصاحبه کرد و چهره حق به جانب گرفت تا کمیته ملی المپیک و فدراسیون وقت دو و میدانی را مجاب کند برای درمان خار پاشنه پا، علیرغم حضور پزشکان فوق تخصص در ایران، به آلمان اعزام اش کنند. و جالب این که او به تیغ جراحان حاذق برجسته هم وطن هم تن نداد. خلاصه این که احسان حدادی رئیس کنونی فدراسون دو و میدانی طی 20 سال فرهنگ ورزشکار سالاری, بی انضباطی و خود محوری را با لقب پر هزینه ترین ورزشکار تاریخ ورزش کشور و برنده گرا ن ترین مدالها در هم آمیخته و برای ورزش کشور و بالاخص دو و میدانی ایران به میراث بگذارد. میراثی که حالا از نظر خود او تکیه بر آن ارزش نیست و امروز در قامت رئیس فدراسیون به کل منکر آن شده است. حالا او نشسته بر صندلی ریاست فدراسیون، دوومیدانی از نظم و انضباطی حرف می زند و مخالف جدی بی انضباطی، خود محوری و ورزشکار سالاری است، که خود سمبل آن بود. حالا او مخالف جدی مصاحبه و مطالبه گری ورزشکاران دو و میدانی است و به شدت هم با آن برخود می کند .
حالا او از اساس مخالف اردوهای لوکس و لاکچری در آمریکا، آلمان و آفریقای جنوبی است، مخالف جذب مربیان گران قیمت آمریکایی و روسی است و تمرین در اردوها و کمپ های تاپ دنیا را قبول ندارد و ورزشکاران برجسته دو و میدانی ایران را مجبور می کند تا در اردوهای جمعی حاضر شده و در خوابگاههای زیر پله های ورزشگاه آفتاب بخوابند. و هر ورزشکاری هم که خلاف این موارد فکر کند و چیزی بیش از آن از رئیس بخواهد، او را بی انضباط و خاطی می داند، تعلیقش می کند و روی نامش خط قرمز می کشد, کمیته نمایشی انضباطی برایش تشکیل می دهد تا نشان دهد او همچنان سالار است و حالا رئیس فدراسیون سالار. …
احسان حدادی همان رطب خورده ای است که منع رطب می کند.و جالب تر اینکه در کنار خود همکارانی دارد که کم و بیش و در سطحی پایین تر، همان رویه را در دوران قهرمانی و حتی بعد از آن طی کرده اند. عضو اجرایی فدراسیون دوومیدانی تنها ورزشکار تاریخ ورزش ایران است که بعد از مخالفت رئیس وقت فدراسیون با درخواست او، با مشت بر شیشه های فدراسون کوبید و کارش به بیمارستان کشیده شد. قهرمان دهگانه ایران بعدها در قامت مربی، با چرخش های 180 درجه ای پی در پی در قامت موافق و مخالف فدراسیون قرار گرفت. امروز موافق است و خدا می داند کی دوباره به اردوگاه مخالفان برگردد. در مواقعی که خودش هست، همه چیز بر وفق مراد است، خدا نکند که خودش بنا به هر دلیلی نباشد، آن وقت فدراسیون دو و میدانی و مسئولین آن اگر هم مثل ساعت کار کنند، از نظر او همه چیز بد است و دوومیدانیدارد به قهقرا می رود, قصه جالب تر این روزهای فدراسیون دو و میدانی حضور دبیری است که خود را علامه دهر می داند و منکر توانایی هر کسی غیر از خودش است. او که تنها افتخارش در ورزش اول المپیک، … بوده ، مانند بقیه مدعیان از نظم و انضباط و قانونی حرف می زند که همه می دانند خودش در مقاطعی که در فدراسیونهای مختلف بالاخص دوومیدانی حضور داشته ناقض آن بوده و با استفاده از جایگاه خودش سعی در بی نظمی، ا ختلال و به نوعی مقابله با رئیس وقت فدراسیون داشته است. انتشار اسناد محرمانه فدراسیون، لابیگری با کارکنان فدراسیون برای تیم شدن و مقابله با رئیس و خلاصه فاصله بسیار با چارچوب و انضباط کاری، همه و همه حکایت از عملکرد فردی دارد که اکنون خودش می گوید: دبیر کل فدراسیون دوومیدانی ایران است!
حکایت مدیران کنونی دو گومیدانی ایران یادآور مثل معروف : “رطب خورده کی منع رطب کند ” است. چرا که آنها رطب خورده هایی هستند که امروز منع رطب می کنند.

https://vvarzesh.ir/?p=9717

دیدگاه خود را بنویسید