
سازندگی بازیکن و مربی باید به موازات هم صورت پذيرد!
مهمترین دلیل شکست شهداب، ضعف قدرتی زن های این تیم بود. نه عثمان فریاد و نه شهروز همایون هیچکدام نتوانستند، توقعات را برآورده سازند و متاسفانه امیر عفور نیز در حد نام خودش ظاهر نشد. ولی فولاد کلکسیونی از بازیکنان کار آمد را در اختیار داشت. امیر حسین اسفندیار و علی حاجی پور عالی بودند. و از نطر سرویس هم کامل عمل كردند. البته از اين مهم هم نبايد بسادگي گذشت كه الحق و الانصاف بهروز عطایی هم تیمش را به درستی و با حرفه ای گری هدایت کرد. واقعيت موجود، اين كه برخی از بازیکنان دو تیم سال آینده بازنشسته خواهند شد، چرا كه شرايط سني آنها اجازه نمي دهد، كه یک دوره سخت و فرسایشي را در لیگ تحمل کنند. در مورد بهترين ها هم بايد گفت: بهترین پاسور لیگ محمد وادی بود. بازيكني كه جای او در تیم ملی خالی است و در بین لیبروها نیز حق مهدی مرندی است که انتخاب شود.
کنسپسیون خاویر بازیکن کوبایی شهداب، اندكي عجول عمل مي كرد و تاپ هم نبود و بهيچوجه هم نمی شود او را با سیمون که یک سال برای تیم یزدي بازي مي کرد مقایسه کرد. و سر آخر هم در باره مربيان باید پذيرفت كه به مربیان جوانی چون مهدی مهدوی بايد فرصت بيشتري بدهیم، تا بتواند تجربه لازم را در خصوص مربيگري بدست بيآورد تا در آينده بتواند تبدیل به یک مربی بزرگ شود. اینکه، سه چهار مربی بیش از ده، پانزده سال در چرخه مربيگري هدايت باشگاه ها و تیم هاي ملي را در دست بگیرند، بدون شك نتیجه آن رکود خواهد شد. در واليبال امروز چنين بنظر مي رسد كه سازندگی بازیکن و سازندگي مربی باید به موازات هم صورت بپذيرد، تا به ازای میلیاردها تومانی که برای والیبال هزينه مي كنيم، پشتوانه هم ایحاد كرده باشيم.