
غرور عجیبی داشتم!
نام : مهدی
نام خانوادگی :, مناجاتی
متولد : ۱۳۲۵ تهران
تحصیلات : لیسانس حقوق دانشگاه پلیس
شغل : سرهنگ اسبق شهربانی
نام تیم باشگاهی : پاس
زمانی که تحصیلم را در دبیرستان ادیب واقع در خیابان مدرسه شروع کردم، خودم را در مرحله ای جدید و حساس دیدم، در تیم مدرسه ما بازیکنان نخبه ای چون پرویز قلیچ خانی، جعفر کاشانی، و مهدی کشاورز حضور داشتند، که یک سر وگردن بالاتر از ما بودند، حوالی سال ۱۳۴۳ در کلاس سوم دبیرستان بودم که توسط دوست خوبم پرویز میرزا حسن، به سرهنگ مهدی اسداللهی مربی وقت تیم پاس معرفی شدم حضور در کنار فوتبالیست های سرشناس کشور و نشست و برخاست با آنها برای من یک افتخار بود. در آن سال بازیکنانی چون رنجبر،نوآموز، حشمت مهاجرانی، حسن آقا حبیبی، فرامرز ظلی، پرویز میرزاحسن، منوچهر حبیبی، معیریان، اصغر شرفی، محمود یاوری، مالکیان، مسعود مژدهی ملقب به سامسون، هوشنگ بایگان، همایون شاهرخی، بازی می کردند. بازیکنانی که ابهت و عظمت و بزرگی آنها باعث شده بود تا شب ها خواب راحتی نداشته باشم، در کنار همه این بزرگان نگاهم فقط به حضور در تیم ملی بود. وقتی برای خرید نان بربری می رفتم همه با انگشت مرا نشان میدادند و بدون صف به من نان میدادند. غرور عجیبی داشتم اما بازهم خاکی بودم. من و چند بازیکن جوان دیگر وقتی که تمرینات نفرات اصلی پایان می یافت. تازه آماده تمرین اصلی می شدیم یعنی اساس کار بر رعایت کسوت و احترام به بزرگترها بود.من که همیشه پای رادیو و شنیدن گزارش آقای بهمنش بودم صدای حسن حبیبی، اصغر شرفی، مهاجرانی، رنجبر، ظلی، و … هم زیاد به گوشم می رسید و محو حرکات آنها بودم. فرامرز ظلی با لباس کاملا سیاه، مانند پلنگ جست و خیز می کرد، در هر جلسه از تمرینات مربی باهوش ما از نظر روحی و فکری به من کمک زیادی می کرد، و نقطه ضعف مرا یاد آوری می کرد. که این حمایت ها وتشویق ها انگیزه من و جوانترها را دوچندان می کرد.
بازی رسمی در باشگاه
نخستین بازی رسمی خود را با لباس مقدس پاس در پست بک راست در مسابقات باشگاه های تهران انجام دادم. حریف ما تیم بزرگ دیهیم زیر مجموعه باشگاه تاج بود و از تیم های خوب و مطرح آن روزهای تهران بشمار می رفت، سیستم بازی ما ۲-۴-۴ بود. با آنکه کوچکتر، و جوانتر از بقیه بودم اما در پیروزی پاس در برابر دیهیم نقش موثر ایفا کرده و یک گل نیز به ثمر رساندم. وقتی گوینده ورزشگاه نام گلزن پاس را اعلام کرد. در آسمان پرواز می کردم. واقعا چه عشقی داشتم. دیوانه وار فقط تمرین و تمرین می کردم. بعدها که با آمدن رایکوف به ایران تغییراتی در شیوه بازی تیم های داخلی بوجود آمد. سیستم ۳-۳-۴ در ایران متداول شد و من رفته رفته جای خود را در پست هافبک چپ و هافبک میانی پیدا کردم. ( ادامه دارد )