
فرصتهایی که آقای مدیر عامل به تهدید تبدیل کرد
رضا درویش در روزهایی به پرسپولیس آمد که این باشگاه با بحران مالی، بدهیهای انباشته و فشار هواداران دستوپنجه نرم میکرد. او وعده داد انضباط مالی، ثبات و آرامش را به باشگاه باز گرداند. حال پس از چند سال، در حالی که خبر استعفایش رسانهای شده، پرسش اصلی این است: آیا کارنامه مدیریتی درویش در پرسپولیس را باید موفق یا شکست خورده دانست؟ به همین بهانه می خواهیم عملکرد درویش مدیر عامل سابق سرخپوشان پایتخت را زیر ذره بین قرار دهیم؛
از وعده ثبات و انضباط مالی تا میدان حقیقت
درویش با سابقه مدیریتی در ورزش وارد پرسپولیس شد و در نخستین ماهها توانست ساختار اداری و مالی باشگاه را منظمتر کند.
*پرداخت بخشی از بدهیهای سنگین
*پیگیری پروندههای قدیمی در فیفا
*تلاش برای برقراری ارتباط مستقیم با وزارت ورزش و سپس هولدینگ بانکی
مقابله با پرداخت های گزاف و خارج از عرف به بازیکنان هوایی شده و… از جمله اقدامات اولیه او بود. او سعی کرد شفافتر از مدیران پیشین ظاهر شود و در گفتوگوهای رسانهای، وضعیت مالی و قراردادهای پرسپولیس را بیپرده توضیح دهد؛ اقدامی که در کوتاهمدت به اعتماد عمومی کمک کرد اما اینکه در ادامه توانست بی پرده و شفاف باشد، دیگر قضاوتش با مخاطبین.
عملکرد فنی و نقل و انتقالات؛ پاشنه آشیل مدیریت درویش
همانطور که موفقیت مدیریتی در فوتبال ما با گرفتن نتیجه مطلوب در مستطیل سبز سنجیده میشود، بزرگترین ضربه به اعتبار درویش از همین حوزه یعنی عملکرد فنی تیم آغاز شد. نقلوانتقالات پرنوسان، از دست دادن ستارهها در دو فصل اخیر و جذب بازیکنان بیتأثیر باعث شد پرسپولیس در مقاطع مهم از کورس رقابت فاصله بگیرد. و این انتقادات زمانی شدت گرفت که میانگین سنی تیم افزایش یافت و درویش متهم شد که سیاست نوسازی و جوان سازی تیم را نادیده گرفته است. برخی کارشناسان گفتند مدیریت او بیشتر کنش و واکنشی بوده تا برنامهمحور.
رابطه تیره با هواداران؛ تجمعات فرسایشی و شروع کشمکش ها
رابطه هواداران با مدیرعامل، از حالت حمایتی به بیاعتمادی رسید. تجمعات اعتراضی مقابل ساختمان باشگاه و سپس ساختمان مرکزی عمده سهامدار و درخواست برای استعفای او نشان داد که درویش در مدیریت ارتباط با افکار عمومی و هوادار ناکام مانده است. منتقدان میگویند او در بزنگاههای حساس بالأخص فصول نقل و انتقال بیشتر در سفرهای زیارتی بوده و کنار تیم نبوده است و این یکی از نقاط چالش برانگیز بین درویش و هوادار بود.
نبود تیم رسانه ای قوی و امروزی؛ عدم مشورت پذیری، بزرگترین ضعف درویش
یکی از بزرگترین اشتباهات مدیریتی رضا درویش، بیتوجهی به قدرت رسانه و مدیریت ارتباطات در باشگاه پرسپولیس و عدم باور تأثیرگذاری رسانه بود. پرسپولیس خود به تنهایی فراتر از یک تیم فوتبال بلکه یک پدیده اجتماعی است؛ میلیونها هوادار، صدها رسانه رسمی و غیررسمی و هزاران صفحه هواداری هر روز در مورد آن محتوا تولید میکنند. در چنین فضایی، نبود یک ساختار ارتباطی قوی میتواند به اندازه یک شکست فنی زیانبار باشد. و این دقیقاً همان اتفاقی است که در دورهمدیریت درویش رخ داد.
درویش همواره در مقابل مشاوره های اطرافیان خود مقاومت نشان می داد و این خصلت او را به یک مدیر خودرأی و خودسر بدل کرده بود.