
فرصت هایی که از دست رفت!!
فوتبال ملی ما در تمامی مقاطع فرصت هایی طلایی را در سال جاری از دست داد و افسوس نتیجه گیری بایسته در جام جهانی ،صعود تیمامید به المپیک و در نهایت قهرمانی در جام ملتها را به دل هواداران گذاشت. این عملکرد ناکافی راباید به حساب ضعف مدیریت و نبود استراتژی درست در اداره فوتبال کشور گذاشت. پس از آنکه صعود تیم ملی فوتبال ایران به جام جهانی قطر قطعی شد،بجای آنکه از کادر فنی و همکاران اسکوچیچ حمایت شود، در یک کودتای خزنده و با شارلاتان بازی یک عده، پرونده اسکوچیچ به هم دوخته شد و برخی افراد منفعت طلب مجددا کی روش را به تیمملی تحمیل کردند. در این ارتباط گفته شد اسکوچیچ مربی بزرگی نیست و احاطه کاملی به بازیکنان سرشناس و لژیونرها ندارد. عجیب تر آنکه نفراتی که در فدراسیون باید از عملکرد اسکوچیچ و وحید هاشمیان دفاع می کردند،ترجیح دادند سکوت و خاموشی اختیار کنند.نتیجه این گزینش غلط نتایج بدی بود که تیم ملی در جام جهانی گرفت و ۶ گل از انگلیس دریافت کرد و با شکست برابر آمریکا از دور مسابقات کنار رفت. بعد از این شکست های تلخ،آقایان دست از پا درازتر بازگشتند و پرونده دیگری را مهندسی کردند. کی روش را کنار گذاشتند و به دنبال گزینش مربی ایرانی وقت گذرانی کردند. ابتدا از چند مربی مانند قلعه نویی،حسین فرکی، الهامی، تارتار و مطهری طرح و برنامه خواستند که در نهایت قلعه نویی برگزیده شد. متاسفانه از نتایج تلخ جام جهانی درس نگرفته و تجربه بدست نیاوردیم. حضور کادری ناهماهنگ و کم اثر که عمدتا برپایه رفاقت چیده شده بود تیم ملی را به مسلخ برد. آقایانی که تا دیروز از ضعف مدیریت اسکوچیچ و احاطه نازل او به بازیکنان صحبت می کردند در جام ملتها اجازه دادند تا فردی کم تجربه مثل الهویی نفر اول و لیدر هدایت تیمملی باشد( در کنارآنها لشکری از سلم و تور در کنار قلعه نویی بودند و مطهری، تیموریان و رحمان رضایی و افاضلی و… هم کاری از پیش نبردند). بازیهای ضعیف در برابر هنگکنگ، سوریه و باخت عجیب به قطر بار دیگر سبب شد تا علیرغم داشتن شرایط مناسب برای کسب جام تنها به دلیل هدایت غلط دستمان از جام کوتاه شود. در چند روز آینده تیمملی مجددا باید در روزهای آغازین سال نو در مرحله مقدماتی جام جهانی رقابتها را شروع کند.مدیران فدراسیون و در راس آنها محمد نبی به عنوان مدیر تیم ملی باید طراحی و برنامه ریزی اساسی در این زمینه داشته باشند. در گام اول کادر فنی تیم ملی در کنار قلعه نویی باید تقویت شود. نیاز است یک جا به جایی اساسی در گزینش نفرات فنی صورت گیرد( با این کادر نمی توان به آینده و دور دست نگاه کرد و نتیجه گرفت). در بحث دعوت از مدعوین تیم ملی هم باید تحولی بنیادین صورت گیرد. به تناوب باید چهره های جدید جایگزین بازیکنان پا به سن گذاشته شوند و جوانگرایی در مقاطع مختلف در اولویت قرار گیرد.
لغزش های تکراری در هدایت تیم امید
یکی دیگر از اقدامات نسنجیده،خام و تاسف بار فوتبالی در سال جاری در باره هدایت تیمامید رقم خورد.حذف تیم امید و غیبت نماینده ما در مسابقات المپیک پنجاه ساله شد و مانند گذشته به بیراهه رفتیم و به بن بست همیشگی رسیدیم. صاحب این قلم در ۴ دهه فعالیت رسانه ای به کرات یادآورشدم،برای اصلاح ساختار فوتبال ملی و داشتن پشتوانه لازم برای تیمملی بزرگسالان الزاما باید نفرات کلیدی خود را در تیم امید قرار دهیم. متاسفانه برخی رفیق بازی ها و ملاحظات دوستانه و جناحی و رنگی مانع از موفقیت در تیم امید شده است.
اوج این بی کفایتی در سال جاری رقم خورد.
رضا عنایتی که اساسا یک روز هم با تیمهای جوان و پایه کار نکرده بود،یک شبه و بنا به توصیه قلعه نویی مربی تیم امید شد. نتایج ضعیف و حذف از مسابقات المپیک کام هواداران فوتبال را تلخ کرد و در بازیهای آسیایی هم شکست برابر هنگ کنگ معادلات را به هم ریخت. این همه ناکامی و شکست مولود مدیریت غلط ،تصمیم گیریهای شبانه و توجه داشتن به رفیق بازیها است.در این شرایط ناسالم جوانها و آینده سازان کشور رها می شوند و بیش از همه فوتبال بزرگسالان لطمه می بینند. به همین جهت است که امروز قلعه نویی برای تحول و جوانگرایی در تیم ملی با مشکلات عدیده ای مواجه است و با دغدغه و دلمشغولی این موضوع را تعقیب می کند.
کار شایسته عبدی با نوجوانان
برخلاف دو تیم بزرگسالان و امید باید اعتراف کرد، تیم نوجوانان در مسابقات جهانی نمایشی در خور انتظار داشت.حسینعبدی و کادر فنی همراه او ماههای متمادی کنار بازیکنان بودند و با تمرین و ممارست در میادین حاضر شدند. طیف وسیعی از بازیکنان از اقصی نقاط کشور آزمایش شدند و زیر ذره بین قرار گرفتند. حسین عبدی که کار بلد بود و نفرات قابلی را هم کنار خود داشت با طراحی و آگاهی تیمی چابک،هماهنگ و منسجم ساخت. پیروزی تیم نوجوانان برابر برزیل و نمایش فوق العاده در برابر انگلیس تصادفی نبود و نشان داد با اندکی توجه به آینده سازان می توان به دور دست نگریست. نوجوانان شایسته ما در مرحله حذفی در برابر تیم قدرتمند مراکش هم عملکردی خوب داشت و در ضربات پنالتی تن به شکست داد.
عیب بزرگ مدیریت فوتبالی ما رها کردن بازیکنان است.
تیمهایمان را دیر و بدون آمادگی لازم روانه مسابقات می کنیم.بعد از حذف و پایان مسابقات رسمی هم آنها را رها کرده و همه چیز را تعطیل می کنیم. راه صواب این بود که کادر فنی و بازیکنان تیم نوجوانان کار را ادامه داده و در سال بعد در هیات تیمجوانان وارد پیکارهای بین المللی شوند.
متاسفانه در فوتبال ما، این زنجیره بخوبی عمل نمی کند.
در رده تیمهای نونهالان، نوجوانان،جوانان،امید و بزرگسالان پلی ارتباطی برقرار نیست و فعالیتها عمدتا مقطعی و بدون پیوند مناسب صورت می گیرد. در والیبال و در دوره مدیریت شادروان یزدانی خرم این ایده و تفکر حرفه ای جاری و ساری شد و تیمهای پایه مقام های قهرمانی جهان را تصاحب کردند و تیم ملی بزرگسالان هم از آنمنتفع شد.
در فوتبال باید این استراتژی به جد پیگیری شود.
ژاپنی ها با الگو گرفتن از اروپایی ها و اهتمام جدی به فوتبال پایه ،ساختار فوتبال خود را اصلاح کردند و به مدارج بالا رسیدند. ما هم باید این راه را طی کنیم و استعدادیابی را در اولویت قرار دهیم وگرنه آب در هاون کوبیده ایم.