هوای دوستان را دارد، هواشو دارند

فوتبال تهران از چاله شیرازی به جاه ماجدی!

به شیرازی ها ( ایل و تباری که نزدیک دو دهه قوتبال تهران را غارت کردند ) انتقاد داشتیم که کاسبی راه انداخته اند و تنها چیزی که در دخمه های هیات تهران وجود نداشت فوتبال بود و خلاصه از جزئی ترین کار مثل دیس میوه و بیسکویت تا کلان هیات که سقوط و صعود بی ضابطه تیم ها باشد به صورت خانوادگی انجام می شد … هرچه بود گذشت و روزی که ماجدی شد رئیس هیات پایتخت خوشحال شدیم که یک کننده کار و یک مدیر فوتبالی بر جای کاسبان فوتبالی تکیه زده است اما امروز که دوباره ماجدی در سکوت تمام حکم دوباره ریاست ۴ ساله را در جیب بغل گذاشت سوال می کنیم در دو سه سال اخیر چه گلی بر سر فوتبال پایتخت زده آقای ماجدی و دبیر غیر قانونی وی که سالهاست با مدرک دست ساز نقش صندوق اسرار رییس هیات را ایفا می کند که بازهم اورا بر اریکه ریاست نشانده اند. واقعا اگر چاقو کشی در رده ها نوجوانان و جوانان، بالا و پایین شدن بی حساب و کتاب تیم ها ، زد و بند در کمیته های مختلف از جمله انضباطی و مسابقات ، رونق عجیب ویژن ! و آکادمی هایی که یک بازیکن درست و حسابی هم به فوتبال معرفی نمی کنند و عدم وجود ضابطه و حاکمیت رابطه در رده های مختلف دستاورد میرشاد ماجدی بوده اما به لطف تقسیم بخش های در آمد ساز و قرار گرفتن برخی اسامی خاص در لیست ماهانه پاداش ها و ماموریت های ساختگی و نظارت و اجرا …توانسته صدای اعتراض و انتقادها را بخواباند و در حقیقت فوتبال تهران مثل مجمع الجزایری است که هر جزیره گروهی که دستی بر آتش ندارند ! حق السکوت خود را از درآمدهای مربوطه می گیرند و درصدی را هم به هیات می دهند و اینگونه است که دو خط انتقاد از عملکرد تاریک میرشاد ماجدی نمی آید. تمام این مواردی که نوشته شد دارای سند و مدرک است و آنهایی که ننوشتیم را به حساب ملاحظات خودمانی بگذارید و گرنه پای خیلی از دوستان هم در میان است. همه اینها را می توان نادیده گرفت در صورتی که خروجی آن شور و نشاط و پویایی در فوتبال پایتخت باشد. چطور ممکن است در تیم ملی بزرگسالان از آق قلا و بوشهر و آذربایجان و خرم آباد و گیلان خراسان و خوزستان و…بازیکن باشد ولی تهرانی که روزگاری نه چندان دور بچه های تهران برای حضور در تیم ملی با هم رقابت می کردند با ذره بین باید بازیکنی پیدا کرد که به تیم ملی رفته باشد و او هم ربطی به کار سیستماتیک هیات فوتبال تهران ندارد. اگر زحمتی نیست چند مربی عاشق و دلسوز را ماموریت بدهید تا بروند دماوند و فیروز کوه و اسلامشهر و قرچک و پردیس و رودهن و پاکدشت و قیامدشت و …کوچه پس کوچه های تهران تا در عرض۵ سال دوباره کارخانه های بازیکن سازی تهران پا بگیرد و اصل رقابت در همه رشته ها باید بین تهران با شهرستانها باشد و از دل این رقابت است که پیشرفت در فوتبال ایران رقم می خورد. دکان های دونبش را تعطیل کنید و فوتبال پایتخت را احیا کنید نه با باند و رفیق بازی. میرشاد ماجدی اگر به اندازه زمین فوتبال چارصد دستگاه بتواند افراد عاشق را میدان بدهد و به آنها احترام بگذارد و بخشی از هزینه هایی که بایت حق السکوت به برخی دوستان می‌دهد در اختیار مربیان سازنده و عاشق قرار دهد همه این انتقادات مثل گوله های برف روی ماشین تهرانی ها خیلی زود محو خواهد شد. در دنیا الان افرادی هستند که می چرخند و از مسابقات آموزشگاه ها و روستاها در آفریقا و آسیا بازیکنان مستعد را شناسایی و به باشگاه‌های معتبر معرفی می کنند و هرچه بازیکن با کیفیت تر باشد دستمزد این افراد بیشتر خواهد بود. کاری که دلال ها در فوتبال ایران یک جور دیگر انجام می دهند و با زدو بندی که با مدیران و باشگاه‌ها دارند درست پراید های اسقاطی را بجای تویوتا و بنز به مدیران قالب می کنند که صد البت سوراخ اصلی را باید در باشگاه‌ها و جیب مدیران جستجو کرد. یگ نمونه اش باشکاه مس رفسنجان بود که انقدر بوی تعفن آن مشمئز کننده بود که زود در چاه آن را بستند چون شاخه های آن کم کم دامن خیلی ها را می گرفت…الانم نفر اصلی همچنان جولان می دهد و دوستانش در برخی رسانه ها طوری وانمود می کنند که نه انگار سرمنشاء بخشی از فساد فوتبال ما همبن جناب مربی بوده است … درد دل زیاد است برادر و خواهر … مبارزه با فساد فوتبال یک دروغ سیزده بدری بود و رفت دنبال کارش!

https://vvarzesh.ir/?p=10289

دیدگاه خود را بنویسید