خاطره بازی با بزرگان فوتبال ایران ( ۳ اصغر صدری )

ملاک بازیکنان امروزی فقط پول است!

مردی با استعداد که به راحتی آب خوردن به ۵ زبان زنده دنیا صحبت می کند. انگلیسی ،بلژیکی ،آلمانی، فرانسوی، ترکی مادری که هنوز خوب واژه های آن را متوجه و لذت می‌برد
نام : اصغر
نام خانوادگی : صدری
تاریخ تولد : ۱۳۳۶/۷/۱۰
متاهل : دارای یک پسر ۴۲ ساله و یک دختر ۳۲ ساله
شغل : بازنشسته مدیریت
حسابداری
افتخارات :
۱- قهرمان پینگ پنگ آموزشگاهها کشور سال ۱۳۵۳
۲-اولین حضور تاریخی تیم ملی جوانان در جام جهانی تونس ۱۹۷۷
۳’- قهرمانی با تیم ملی جوانان ایران در کشور کویت ۱۳۵۴
۴- قهرمانی تیم ملی فوتبال جوانان‌ ایران در کشور تایلند در سال ۱۳۵۴
۵- انجام بیش از ۱۶ بار عمل جراحی موفقیت آمیز درطول زندگی
۶- شرکت در تورنمنت کان فرانسه
۷- شرکت در مسابقات بین‌المللی کشور چین
۸- سفر ۲۱ روزه جهت مقدماتی المپیک مسکو و آرژانتین

دوران کودکی خودم را در محله مرتضوی، کوچه پیرهندی آزاد، پشت سرگذاشته و مانند سایر هم سن و سالانم بازی گل کوچک با توپ پلاستیکی را با عشق و علاقه دنبال کردم. در سن ۱۲ سالگی به محله کارون روبروی سینما مارلیک رفتیم و با بچه محل های جدید و با معرفت آشنا شدم. از جمله آنها حضور در تیم خاکی محلمان بنام تیم فوتبال نسیم و البرز به مربیگری آقایان مرحوم عبدالله اناری بود که به گردن من خیلی حق داشت و همچنین اردشیر لارودی عضو و بمدت ۴ سال فوق‌العاده فراموش نشدنی در تیم
آذر و البرز بازی کردم. شروع فوتبال پایه آنهم با اردشير لارودی رویای همه جوانان اهل محل بود که نصیب من شد. از کجا برایتان شروع کنم، چه بگویم؟ باور کنید که بازگشت به عقب و گذشته برایم سخت اما لذت بخش است!
دوستی با مهدی مطلوبی. دوران جوانی چیز دیگری بود من و مهدی همه جا باهم بودیم، من می خواهم از شما رسانه ای های با معرفت اجازه بگیرم. از همه دوستان، بچه های محل، خبرنگاران فهیم و زحمت کش، خصوصا مربیان زحمتکش خودم و از همگی آنها تشکر کنم.
توجه به آموزشگاهها
من اگر چه با ورزش پینگ پنگ اولین قهرمانی دوران تحصیل خودم را بدست آوردم، ولی وقتی مزه آن قهرمانی را برای اولین بار لمس کردم، انگیزه ام ده برابر شد و آقایان مسلم خانی، عبدالعلی کلانتری، علی مودت عضو تیم مدرسه ما بودند، دیدن آنها در اردوها اشتیاق مرا چندین برابر می کرد.
زمین های خاکی
بازی در زمین خاکی کارون واقعا لذت بی نظیری داشت، در همه روزهای هفته لحظه شماری می کردم تا جمعه بیاید، و ما بازی کنیم. بازی من نسبت به سایر بچه ها بهتر بود و دوستان سایر محله ها نیز بدنبال من می آمدند و من هم بعنوان یار کمکی برای آنها بازی می کردم. از این زمین خاکی، به آن زمین خاکی با کرکری های فراوان و حضور داریوش آقبالی خواننده محبوب در تیم محلی ما کارون، سر و صدای زیادی بپا کرد و تیم محل ما معروف و معروف تر شد
پند و اندرز
من از نسل دهه ۵۰ فوتبال هستم، نسل امروز و دیدگاه و تفکرات آنان با مافرق می کند. زمان ما معیارها فقط گرفتن یک کارت باشگاهی و یکدست لباس کامل بود. اما الان معیار فقط پول است و پول تمام وجود بازیکنان ما را گرفته است. رفتارها مصنوعی شده است. ما قدیم با هم رفاقت خالصانه داشتیم. وقت شناس بودیم. و احترام به همدیگر در اولویت کار ما بود.
چاپ اولین عکس
زندگی ورزشی همه ما درس است که باید از آن برای ساختن آینده استفاده کرد، من هم در این میان درس های فراوانی آموخته ام، آن روزها عکس های فراوانی از من چاپ می شد. اولین عکس مرا کیهان ورزشی رو جلد چاپ کرد. از این بابت خیلی خوشحال بودم. وقتی بچه ها در مدرسه عکس مرا به یکدیگر نشان می‌دادند احساس غرور می کردم. البته همراه با تواضع،
یادم می آید، خودم ۱۰ جلد خریدم و بین اقوام تقسیم کردم. فردای آن روز به همراه بچه ها حسن آباد رفتیم و من آبگوشت آنها را میهمان کردم.
عاشق بزرگان فوتبال مخصوصا پرویز قلیچ خانی بودم. در تمرین خودم به خودم قلیچ می گفتم! شدت تمریناتم را ده برابر کردم، عاشق صدای بهمنش بودم و آرزو داشتم که فقط یکبار استاد بهمنش نام مرا از رادیو یا تلوزيون به مردم معرفی کند
تشکر و قدردانی
من در طول دوران بازیگری مربیان زیادی داشتم از جمله اردشیر لارودی، مدد نوعی، امیر ابوطالب، حشمت مهاجرانی، اوفارل، مرحوم محمود یاوری، گارنیک محرابیان، جکیچ ، عباسی برق شیراز، فرانس فان بالکوم، مرحوم ایرج سلیمانی که حشمت خان همانند آلکس فرگوسن برای من بود و برای من ابهت عجیبی داشت. نگاه او فقط قهرمانی بود. هر جا با حشمت خان بودیم، باید قهرمان می‌شدیم!
بازوبند کاپیتانی
اولین حضور تاریخی تیم ملی جوانان‌ در جام جهانی تونس سال ۱۹۷۷
درگروه مرگ با تیم هایی هم چون برزیل، ایتالیا، ساحل عاج هم گروه بودیم. بازیکنانی چون محرم عاشری، برزگری، مکوندی، نیکپور، چنگیز، بهرامی، نعلچگر، رجبی، حیدری، و حمید درخشان در کنار من بودند.
سفر ها و تجربیات، خاطرات
من در طول دوران ورزشی ام به کشورهای مختلفی سفر کردم و همه آن سفرها برایم خاطره است، باور کنید نمی‌دانم که کدامیک را برایتان تعریف کنم!
برق شیراز
گارنیک محرابیان کمک مربی حشمت مهاجرانی در سال ۱۳۵۳ مرا به برق شیراز برد.
راه آهن
اولین قرارداد من در سطح بزرگسالان در کتار قاسم طبیبی و کریم غیاثی بود. در همان روزها سال خیلی خوبی را با اردشیر لارودی داشتم.
شاهین تهران ( شهباز)
یک فصل به پیشنهاد حسین کلانتری
به شهباز رفتم و با غرور در هافبک وسط عالی کار کردم.
سفر به بلژیک

طی سالهای ۱۹۸۷ و ۱۹۸۹ دو سال پیاپی قهرمان لیگ بلژیک شدم. و به لیگ برتر بلژیک صعود کردیم. آن هم تیمی بنام وسترلو
خداحافظی از فوتبال
بعلت پارگی تاندون از فوتبال خداحافظی کردم و بمدت ۲۰ سال در آمریکا بعنوان مدرس و مربی جوانان آرسنال که همه بازیکنانم ۱۶ تا ۱۸ سال بودند، کار کردم.
مدرک مربیگری
تمام مدارک معتبر مربیگری روز دنیا را با موفقیت طی کردم.
انتخاب زندگی بعد از کهولت، کشور بلژیک یک کشور اروپایی است
و به سن بالاها در دوران نقاهت بی نهایت خوب رسیدگی می‌کنند.همسر مهربانم خیلی مشوق خوبی برای من بود. او در تمامی سختی ها در کنار من و فرزندانم بود.
غذای مورد علاقه: فسنجان
تیم مورد علاقه: هما
بهترین بازیکن تاریخ: پرویز قلیچ خانی

https://vvarzesh.ir/?p=9686

دیدگاه خود را بنویسید