
منتقدین دشمن نیستند, دشمنان تاج دوستان نزدیکند!
تیم ملی فوتبال ایران در آستانه راهیابی زودهنگام به جام جهانی است.۱۳ امتیاز از ۵ بازی یعنی موفقیت 90 درصدی تا این جای کار!
به لحاظ آماری یعنی یک کارنامه صد درصد قبولی. اما این انتقادات و این هجمه ها علیه تیم ملی خیلی عجیب به نظر می رسد.اینجا یک کنکاشی داریم پیرامون حملاتی که به تیم ملی صورت می گیرد.البته حملات و هجمه ها بعضا مغرضانه و کینه توزانه است و بعضا دنبال منافعی می گردند و بسیاری هم مثل خود ما که انتقاد می کنیم از روی دلسوزی است.
از مورد آخر شروع می کنیم. برای من که 30 سال است برای تیم های ملی و منافع ملی فوتبال می نویسم کمی سنگین است که تیم ملی شایسته ایران اینقدر فراز و نشیب دارد.چرا اینقدر تیم ملی ناهمگون است.
چرا هنوز هم امیر قلعه نویی ترکیبی ثابت از تیم ملی ارائه نکرده است.
چرا یک قالب مشخص یا یک تاکتیک مشخص از تیم ملی نمی بینیم. بر فرض تیم کی روش مشخص بود یک قالب محکم دفاعی دارد که به سختی حتی مقابل بزرگان جهان مثل آرژانتین و اسپانیا و پرتقال گل می خورد، ترکیب تیم ملی ثابت بود و به ندرت تغییرات داشتیم و اگر تغییراتی می داد هر بازیکنی که درون ترکیب می رفت بهتر از دیگری بازی می کرد چون تیم ملی قالب مشخصی داشت ولی تیم امیرخان فاقد این هارمونی است.
از طرفی سوال می کنیم چرا ساز ناکوک از درون تیم ملی به گوش می رسد. چرا نگاه برخی بازیکنان در حرکات و گفتار و نوع برخورد خودشان با بازیکنان کم اسم و رسم دار تر از بالا به پایین است؟! تا جایی که از امیر قلعه نویی سراغ داریم وی به بازیکن باج نمی دهد حتی اگر بزرگترین ستاره حاضر در اروپا هم باشد. ولی درون زمین امروز با دهها دوربین و صدها چشم الکترونیکی بازیکنان را رصد می کند. بازیکن اگر صاحب توپ هم نباشد باز زیر ذره بین است بنابراین یک تکان دادن دست به معنای اینکه تو ساکت باش را بلافاصله تجزیه و تحلیل می کنند. امروز در کنار پرداختن به نکات فنی، هستند جوانانی که تمام حرکات بازیکنان را آنالیز و خیلی زود داده های خود را مکتوب می کنند مثل حرکتی که یک بازیکن مطرح تیم ملی در پاسخ به عذر خواهی محبی انجام داد.
محبی می توانست آن لحظه پاس بدهد اما خاصیت و ذات مهاجمی که مقابل دروازه قرار می گیرد خودخواهی است و این اتفاقا یک نکته مثبت برای مهاجمان است. مهاجم باید خودخواه باشد اما تا جاییکه بیش از حد باعث ضرر و زیان تیمی نشود.
محبی یکی از بااخلاق ترن و بی حاشیه ترین بازیکنان تیم ملی است که به نظر هنوز هم به لحاظ حجب و حیای ذاتی زیر نگاههای تند و غضب آلود برخی نفس بریده های تیم ملی نمی تواند تمام آن شایستگی ها خود را بروز دهد با این حال همیشه یکی از بهترین و موثرترین بازیکنان تیم ملی بوده است. خب، شوت زده و می توانسته پاس بدهد. حتما یک نفر خودخواه فریادی روی سرش زده که او گفته ببخشید اما واکنش طرف مقابل دور از شان یک ملی پوش با تجربه است.
نفس بریده ها در هر دوره ای سم و آفت تیم ملی بوده اند. اینها با تشکیل باند و گروه معمولا نبض ترکیب اصلی را بدست می گیرند و آنها تعیین می کنند چه کسانی کنارشان باشند در ترکیب چه کسانی نباشند.الان این مورد در تیم مسن ما به وضوح دیده می شود. در بازی با کره شمالی که حریف دونده و تند و تیز و با برنامه بود در نیمه دوم نفس های ایشان به شماره افتاد و دست به کمر می گرفتند! ناخودآگاه وقتی بازیکنی دست به کمر می شود بیانگر بریدن بازیکن است. چرا تعویض های ما جواب نداد و بلافاصله بعد ازاخراج شجاع خلیل زاده تیم نتوانست خودش را جمع و جور کند! آقای قلعه نویی، شجاع خلیل زاده دو بار در دوبازی حساس کار دست تیم ملی داده است.
یکبار به قیمت از دست دادن جام ملت ها تمام شد و اینبار هم نزدیک بود کره شمالی حسابی تبیه مان کند.
شجاع بازیکنی ایستا و کند هست که برای دفاع آخر اصلا روحیه ندارد چون وقتی یک مهاجم تند و تیز کنارش قرار بگیرد نتنیجه اش می شود اخراج مدافع تیم ملی. اینها وقتی در جامعه همراه با حاشیه های درون اردویی منعکس می شود ترکش آن به تاج رییس فدراسیون فوتبال می خورد.
دوم، مخالفان مهدی تاج هستند. انها از هر راهی برای ضربه زدن به تاج استفاده می کنند تا دلتان بخواهد تریبون مجازی و واقعی مثل صداوسیما در اختیارشان قرار می گیرد تا هر روز به فدراسیون فوتبال حمله کنند. خب، الان تصور کنیم تاج نباشد، بالاخره یکی از کاندیداها می تواند نظر مجمع را جلب کند و بشود رییس فدراسیون فوتبال. آیا آنگاه همه چیز گل و بلبل می شود؟ من هم به تاج انتقادات زیادی دارم. ولی از خود می پرسم آیا سازوکار بهتر شدن فوتبال با تغییر رییس فدراسیون درست می شود؟ اگر یک نفر تازه از راه رسیده آمد و شد رییس فدراسیون فوتبال چه باید کرد؟ ما براین باوریم که الان فضا طوری نیست که برگردیم به دوران صفایی فراهانی و دادکان! چرا که شاکله فوتبال و ذائقه فوتبال تغییر پیدا کرده است بنابراین تلاش کنیم کمی ها و کاستی ها برطرف شود و انتقادات را متوجه شخص نکنیم بلکه متوجه برنامه ریزی و کلیت فوتبال کنیم. مشکل امروز فوتبال ما بالا رفتن میانگین سنی فوتبالیست های حاضر در لیگ برتر است. عدم پشتوانه سازی در باشگاههاست و نتیجه اش می شود تیم ملی که مسن ترین تیم حال حاضر در عرصه ملی است. با حضور یک آریا یوسفی جوان نمی توان امید به تغییر نسل داشت. از طرفی الان در گیرودار مسابقات زمان تغییر نسل نیست اما پس از صعود به جام جهانی باید دوستان بنشینند و یک استراتژی جدید تعریف کنند. ما در جام ملت های قطر تجربه کردیم که این نسل رو به پایان را باید نوسازی کرد ولی باز هم امیر قلعه نویی دست به سوی همین داشته های دو دهه اخیر دراز کرد. نفس تیم ملی به شماره افتاده و اگر به فکر تزریق نیروی جوانی نباشیم تعداد اخطاریها و اخراجی ها هر روز بیشتر و بیشتر می شود و با این درگیریهایی که از درون اردوی تیم ملی شنیده می شود نگرانیم اتفاقات جام جهانی 1998 فرانسه برایمان تکرار شود.آنجا هم تیم ملی دور رفت را طوفانی شروع کرد و در حالیکه دو پیروزی از 5 بازی دور برگشت صعود می کردیم ولی نشد و دیدیدم که نصف دنیا را چرخیدیم و بعد با حماسه سازی در ملبورن صعود کردیم. این در حالی است که این تیم اصلا توانمندی های تیم 98 را ندارد اما گفتیم تا فدراسیون فوتبال خیلی جدی تر بر تیم ملی نظارت داشته باشد. اسلامیان که جانشین نبی شده مدیری کلان نگر برای سرپرستی تیم ملی است اما بیاد داشته باشیم که اسلامیان همانند نبی، نمی تواند تخصصی تیم ملی را سرپرستی کند بنابراین از مهدی تاج می خواهیم یک نفر باتجربه و کاردان و مقبول را بالای سر کادر فنی به عنوان مدیرفنی قرار دهد تا اگر در ادامه کار این کادر فنی نتوانست حاشیه ها را جمع و جور کند یک نیروی آماده و مسلط و آشنا به فضای تیم ملی دم دست باشد. اما بحث انتخابات فدراسیون فوتبال هم یقینا در آینده تیم ملی بسیار نقش دارد. شنیدیم یکی دوتا از روسای هیات ها در عین حالی که خود را یار وفادار تاج می دانند به فکر یارکشی برای انتخابات هستند بخصوص که رییس تازه رییس شده یکی از این هیات ها به طور موقت مزه سرپرستی و ریاست فوتبال را به صورت کوتاه مدت هم چشیده است و از همان موقع تمام توجه و نگاهش به میز ریاست فدراسیون است. برخی تخریب های سازمان یافته که علیه تاج صورت می گیرد از شب نشینی ها و دورهمی های این جناب با جریانی متشکل از برخی رسانه ها، برخی اعضای هیات رییسه، برخی هیات ها و… است.
همچنین ارتباط مستقیم با برخی مهره های پابه سن گذاشته و جلسات و نشست ها با برخی افراد در وزارت ورزش و یکی از وکلایی که الان خودش را لیدر همه وکلای فوتبالی میداند حال آنکه هیچ اطلاعی از فوتبال نداشت و ندارد اما در برنامه نود مطرح شد و حمایت شد و بر اثر برخی معاملات ملکی و تجاری روابط خوبی هم با دوستان از ناحیه این حقوقدان غیر فوتبالی و غیر ورزشی با برخی دوستان کلید خورد تا امروز اینها با وجودی که خود را کنار و همراه تاج می دانند آماده تصاحب فدراسیون فوتبال باشند. آن کارشناسانی که رک و پوست کنده انتقاد می کنند منافع ملی فوتبال را می خواهند و شما نمی خواهد نگران آنها باشید.ایشان خاک خورده های فوتبال هستند و هیچ سهم خواهی هم ندارند ولی شما ضربات را از کسانی می خورید که بیشترین خدمات را به ایشان کرده اید.همین الان آن نفراتی که با پرونده بزرگ فساد مس رفسنجان تمام حیثیت و آبروی فوتبال را خدشه دار کردند دوباره در باشگاهها و در جاهای حساس رفت و آمد دارند و اینها به شما ضربه می زنند نه آنکه رک و راست می آید و انتقاد می کند. پس مراقب این گعده ها هم باشید جناب تاج! اینها دوست نیستند بلکه منفعت طلب هستند و مترصد فرصت.