
وجوه تشابه و تفاوت فوتبال باشگاهی با تیم ملی!
وجوه تشابه و تفاوتی میان عملکرد دو تیم سرخابی در لیگ نخبگان با تیم ملی می بینیم که برگرفته از نوع مدیریت و امور فنی و برداشت های تیمداری است. این افول و تضعیف فوتبال باشگاهی که دامنه آن تیمهای ملی را تحت تاثیر قرار داده،نیازمند تحلیل درست و واکاوی اصولی است. سالهای متمادی است کار ریشه ای و اساسی در فوتبال باشگاهی را فراموش کرده ایم. جوانگرایی و پشتوانه سازی و کار آکادمیک اساسا در باشگاهها فراموش شده است. به معدل سنی تیمهای پرسپولیس و استقلال نگاه کنید.حضور بازیکنان پا به سن گذاشته باعث تحلیل شاکله تیم در وقت دوم شده است.
البته ساختار تیم در استقلال را باید جداگانه تحلیل و بررسی کرد.اما در باره عملکرد سینوسی پرسپولیس چه باید گفت؟ تیمی که در نیمه نخست نمایشی منطقی دارد و بازی را کاملا مدیریت می کند،چگونه در وقت دوم دچار افسار گسیختگی و بی نظمی می شود؟ دلیل اصلی این عملکرد سینوسی را باید در معدل سنی بالای تیم دانست. دیشب میلاد محمدی وخدابنده لو با دوندگی و جنگندگی جور دیگران را کشیدند وگندوز در چند مرحله منجی دروازه شد.
در تیم پرسپولیس وحید امیری،ریگی،گولیسیانی،علیپور و…به دلیل شرایط سنی ،رفته رفته تحلیل می روند و تیم دچار افول نسبی می شود. برخی این مشابهت را با تیم ملی کنار هم می گذارند و دنبال توجیه عملکرد تیم ملی هستند. همانگونه که پیشتر گفتیم فوتبال باشگاهی و عملکرد آنها در مسیر تقویت تیم ملی نیست ،اما تفاوت هایی هم وجود دارد. در نظر بگیرید پرسپولیس ترابی و اورونوف را کاملا آماده در خدمت داشت و فرضا طارمی را هم جذب می کرد. یا استقلال در کنار بازیکنان فعلی ،قائدی ومحبی را هم داشت،آیا این نتایج بدست می آمد؟ در باشگاهها محدودیت هایی وجود دارد و در میانه راه نمی توان بازیکنی را جذب کرد ،اما در تیم ملی اینگونه نیست.
در واقع دست کادر فنی در تیم ملی باز است و می تواند از میان بازیکنان آماده نفرات زبده را انتخاب کند. اگر تیمملی طارمی،آزمون و قائدی را به دلایلی در اختیار نداشته باشد،نمی توان پز فوتبال تهاجمی داد. باید قبول کرد فوتبال باشگاهی ما دارای اشکالات اساسی است و به تبع آن فوتبال ملی در رده های مختلف دچار نزول شده اند. اینکه تیم امید ما بیش از نیم قرن از حضور در المپیک بازمانده است،بیانگر اشکالات اساسی و ریشه ای است.
اینکه در اهواز و آبادان و تبریز و شهرهای دیگر بازیکنان بومی نمی بینیم نشانگر عملکرد غلط مدیران فوتبالی ما است. این روش غلط رفته رفته فوتبال ملی را دچار مشکل خواهد کرد. اگر امروز تیم ملی در برابر قزقیزستان و کره شمالی دچار افت تیمی و وادادگی می شود،برگرفته از اقدامات غلط گذشته در باشگاهها بوده است و در جام جهانی و در مصاف با تیمهای بزرگ دامن ما را خواهد گرفت. نباید انتقادات را حسادت و بخل قلمداد کرد.
در ایجاد شرایط فعلی در فوتبال همه به یک نوع مقصریم. باید راه برون رفت از این ورطه را شناسایی کنیم و بی جهت بر طبل موافقت یا مخالفت با این و آن نکوبیم. طبیعی است برخی بر اساس منافعی که دارند ،نقدی را له یا علیه افراد ارائه می دهند،اما اگر این نقدها تخصصی،دلسوزانه و مشفقانه باشد می توان راهی برای آینده بهتر یافت و به جاده سلامتی رسید.