
وقتی چانه ورزش کوچک گرفته میشود!
برای آنهایی که گذشتههای نه چندان دور مدیریت ورزش ایران و فدراسیونهای ورزشی آن را دیدهاند، تحمل برخی از مدیریتهای امروزي حاکم بر ورزش و فدراسیونهای ورزشی سخت و طاقت فرسا است. چرا كه برخي از آنها آنقدر جوان و کم تجربه هستند که هنوز قواعد ابتدایی مدیریت را نيز نمي دانند و گویا گذشت زمان هم در این راه نتوانسته است به آنها کمکی بکند!
ورزشي ها در جمع هاي كوچك و بزرگ خود از هم مي پرسند، مگر چه اتفاقي در ورزش كشور رخ داده است كه ما از مديراني چون مرحوم محمد رضا یزدانی خرم، محمدرضا داورزنی، وحید مرادی و … به امروزي ها رسیده ایم! و همین بدون پیش بینی عمل كردن است كه چنین روزهایی را برای ورزش ایران رقم زده است. مدیران بعضا جوانی که رفتار و مدیریت شان، نشان میدهد، که هنوز در عالم جوانی خود باقي ماندهاند! مدیرانی که بعضاً نه خود را میشناسند و نه مخاطبان خود را، و ثمره چنین مشکلاتی همانی میشود که امروز در ورزش كشور میبینیم و میبینید!
جامعه ورزش، شايد امروز پشیمان از اعتمادی باشد که به برخی از مدیران جوانش کرده است. مدیرانی که حاصل عملکرد ضعیف آنها نه امروز، بلکه در سالهای آینده نمود خود را عيان خواهد ساخت. عملکردی که برگرداندن آن به همان زمان قبل، انرژي و صرف بودجه بسیاري را از مدیران ورزش و دلسوزان آن رشته خواهد گرفت. اتفاقی که اگر امروز فکر بکری برای برون رفت از آن نشود، بدون شک، فردا برای جبران زیانهاي وارده دیر خواهد بود! بپذيريم که وقتی چانه ورزش در برخی از فدراسیونهای ورزشی و پرطرفدار کوچک گرفته میشود، آدمهای بزرگ آن رشته هیچگاه فرصت خودنمایی پیدا نخواهند کرد و لاجرم کوچکترها در آن جولان خواهند داد!