مصوبه های مجمع عمومی فدراسیون فوتبال و اما و اگرهایش

وکیل: فدراسیون فوتبال صلاحیت ندارد که در خصوص شخصیت مستقل سازمان لیگ تصمیم گیری کند!

وقتی مجری یک برنامه رادیویی شهرام نوروزی باشد و میهمان آن برنامه هم امیر ساعد وکیل یکی از حقوقدانان برجسته ورزش کشور باشد، مشخص است که باید خروجی آن چیزی باشد که همگان انتظار دارند و حرف هایی را در آن برنامه بشنوند که کمتر می توانند این سو و آن سو بشنوند. موضوع آن برنامه مصوبه های مجمع اخیر فدراسیون فوتبال بود. مجمعی که در روز 25 آذرماه بصورت آنلاین برگزار شد و حرف و حدیث های بسیاری هم با خود بهمراه داشت.
مثنوی هفتاد من
امیر ساعد وکیل حرف هایش را در مواجه با سئوال شهرام نوروزی اینگونه آغاز کرد. من با یک مقدمه دو جمله ای آغاز می کنم. وقتی صحبت از بحث کارشناسی و تخصصی می شود، حداقل در قاموس اخلاقی و منش من نیست که با تخریب یک فرد معین یا افراد معین بخواهم صدای خودم را بلندکنم. چرا که تمام رویکرد ما این است که با نگاه سازندگی تلاش کنیم که در جهت بهبود وضعیت فعلی، به مبانی نگاه کنیم. لذا با این نگاه مثنوی هفتاد من، را در مقابل گوش های شنونده های عزیز قرار می دهم تا آنها بدانند، که مجمع 25 آذرماه تا چه اندازه برای ما ابهامات و تعارضاتی را مطرح کرده است.
محل ابهام
اول از همه عدم حضور رئیس وقت کمیته انتخاباتی در آن جلسه و بحث هایی بود که در باره او مطرح شد که به ایشان از طریق اتوماسیون اطلاع داده شده است و علیرغم تماس های تلفنی دوستان ایشان را پیدا نکرده اند که این می تواند محل ابهام باشد و اساسا دبیر را به عنوان یک ضعف مدیریتی و نقطه ابهام روی آن انگشت گذاشت. نکته دیگر موضوع برگزاری آنلاین آن جلسه بود. واقعیت اینجاست که هر چند بر اساس اساسنامه، فقط تصمیمات مجمع در مورد انتخابات، باید آرای آن مخفی باشد و در سایر تصمیمات لزومی ندارد که مجمع مخفی باشد. پس بپذیریم که ما به همان اندازه که پایبندی به مقررات را در مورد اساسنامه داریم، یک روی دیگر مقررات، هم مسئله شفافیت و روی دیگر آن هم جلوگیری از هرگونه تعارض منافع است. اگر مدیران امروز فدراسیون فوتبال قرار باشد که هر کدام در انتخابات آتی شرکت کنند، بسیاری از تصمیماتی که در مجمع اخیر گرفته و آرایی که اعلام شده است، می تواند زمینه ساز این برداشت باشد که چه کسانی در مجمع موافق من مدیر نوعی هستند، و چه کسانی هم نیستند!
تعارض منافع
برای جلوگیری از هرگونه تعارض منافع این موضوع را صراحتا باید بگویم که ایکاش مدیران ما این انصاف و این سلیقه را نشان داده و اجازه می دادند، که رای گیری ها در این مقطع زمانی بصورت مخفی انجام پذیرد. نکته دیگری که باید در مورد مجمع به آن اشاره کنم، اینکه دستور جلسه ای که مربوط به تعیین تاریخ انتخابات بود در دعوتنامه هایی که برای اعضا ارسال شد، قید نگردیده بود.که در چنین وضعیتی ماده 28 اساسنامه، صراحتا می گوید که آنچه که در دستور کار مجمع عمومی نباشد، مجمع عمومی اختیار تصمیم گیری در باره ان را ندارد. من بدفعات به اگرهایی اشاره می کنم که مبنای اصلی آن را مدیران دیروز و امروز فدراسیون فوتبال می دانم که با ابهاماتی که برای افکار عمومی یا برای اهالی فوتبال و یرای دلسوزان جامعه ورزش باقی گذاشته اند، با عدم شفافیت ها این اگرها را همچنان تلنبار می کنند و هر روز هم بر این اماها، اگرها و شایدها هم افزوده می شود.
فلسفه وجودی برگزاری مجمع
تصمیمات مجمع 25 آذر در شرایط فعلی دچار یک سوال است. شنیده می شود، آرایی که فدراسیون فوتبال بر روی صفحه وب سایت خود در خصوص صورت های مالی و اسناد گذاشته است، گزارش ها و مصوباتی را اعلام کرده که نشان می دهد که آرا قبل از روز 25 آذرماه داده شده بود که با این حساب این سوال پیش می آید که اصولا فلسفه برگزاری مجمع 25 آذرماه چه بوده است؟ اصلا بگذارید واقعیت دیگری را برایتان بگویم. که اگر قرار بود رای گیری ها دسته، دسته شود و بگویند که آقای فلانی به که رای داده و آقای بهمانی به … اگر قرار بود در قرن بیست و یکم اصرار بر این باشد از بزرگترین شرکتها و موسسات تا کوچکترین آنها ملزم شوند که جلسه مجمع برگزار شود، دیگر پاسخ کاملا مشخص است.
جلسه نمادین
خرد جمعی پیشنهاد نکاتی را می کند که در فضای عمومی با حضور اعضای مجمع مطرح شود. فلان مصوبه تائید شود یا نشود و … در مجمع عمومی روز 25 آذرماه عملا هیچ مصوبه و رای گیری وجود نداشته است. چرا که از قبل همه رای گیری ها انجام شده بود و جلسه 25 آذرماه صرفا یک جلسه نمادین بود که برگزار شد. شاه بیت مجمع روز 25 آذرماه این موضوع بود که سازمان لیگ فوتبال به لحاظ اینکه خصوصی است پس نباید صورت های مالی حسابرسی تلفیقی داده شود. در صورتی که طبق اساسنامه چنانچه قرار باشد با پیشنهاد هر عضو مجمع، موضوعی در دستور کار قرار گیرد، باید 50 روز قبل از برگزاری مجمع باشد، که این نشان می دهد که حتی اگر دبیرکل تصمیم بگیرد که موضوع در دستور کار قرار گیرد این موضوع نیز باید مقید به زمان باشد.
وضعیت خاص فوتبال
می خواهم در اینجا دو مثال ساده بزنم. سازمان لیگ فوتبال اسپانیا ” لالیگا ” ماهیتی کاملا عمومی دارد و خصوصی نیست. سازمان لیگ فوتبال انگلیس با یک اساسنامه 82 ماده ای کاملا ماهیت خصوصی دارد، اما نه اینکه ملک فرد یا افرادی باشد. سهامداران سازمان لیگ خصوصی فوتبال انگلیس تماما باشگاه های حاضر در لیگ برتر فوتبال انگلیس هستند، و فدراسیون فوتبال انگلستان بعنوان حقوق ممتازه به عنوان یکی دیگر از اعضای مجمع است. سازمان لیگ عمومی باشد یا خصوصی، به فراخور هر کدام از این موارد ما می توانیم از وضعیت سایر کشورها برداشتی را داشته باشیم. بپذیریم که وضعیت فوتبال ما خاص است. اساسنامه فدراسیون فوتبال می گوید: تبعیت از فدراسیون فوتبال! واقعا جای تعجب دارد، چرا نباید یک سازمان رسمی یا یک نهاد مشخصی عهده دار خدمات عمومی باشد.
عدم اصلاح اساسنامه
اساسنامه فدراسیون فوتبال از سال تاسیس آن یعنی سالهای 86 و 87 تا این لحظه روی سایتی قرار نگرفته است تا جایی که من حقوقدان باید برویم و از لای و لوی موارد مختلف آن را در بیآورم که فلان ماده اساسنامه چه می گوید. اتفاقی که در مورد سازمان لیگ ایران وجود دارد اینکه ارزش بازاری سازمان لیگ ایران در ترانسفر مارکت حدودا 270 هزار دلار است. البته این ارزشگذاری بازیکنان شاغل در لیگ را شامل نمی شود. سازمان لیگی که بصورت کاملا غیر رسمی وجود دارد. در ماده 22 اساسنامه آمده است که چنانچه هر یک از شرکا فوت و یا مهجور شوند، سهم آن به ورثه منتقل خواهد شد. از سال 86 و 87 که سازمان لیگ فوتبال ایران تاسیس شد، متاسفانه یک نفر پیدا نشده که بخواهد این اساسنامه را اصلاح کند. مطابق آنچه که در اساسنامه فدراسیون فوتبال ایران وجود دارد، آن را تطبیق نداده اند. جالب تر اینجاست که ماده 15 اساسنامه سازمان لیگ فوتبال ایران می گوید: رئیس سازمان لیگ فوتبال ایران را هیات مدیره انتخاب می کند، اما در عمل ما می بینیم که رئیس سازمان لیگ توسط رئیس مجمع فدراسیون فوتبال که همان رئیس فدراسیون فوتبال است انتخاب می شود. یعنی احکام رئیس سازمان لیگ توسط رئیس فدراسیون فوتبال به انها تفویض می شود.
سازمانی وابسته به فدراسیون فوتبال
در آخرین سند موجود آقای علی کفاشیان رئیس هیات مدیره و آقای عزیز اله محمدی مدیر عامل هستند، حال این سوال پیش می آید که آقای کفاشیان به عنوان رئیس هیات مدیره اعلام کرده است که سازمان لیگ خصوصی نبوده و متعلق به فدراسیون فوتبال است. در این بین اسناد متنی یک چیز را می گوید و مصوبه فدراسیون فوتبال چیز دیگری را ! آن هم در شرایطی که فدراسیون فوتبال صلاحیت این را ندارد که در خصوص شخصیت مستقل سازمان لیگ تصمیم گیری کند. وقتی در اساسنامه فدراسیون فوتبال صراحتا آمده است که سازمان لیگ وابسته به فدراسیون فوتبال است. وقتی رئیس مجمع سازمان لیگ رئیس فدراسیون فوتبال است و … وقتی که ما نمی دانیم ساختمان سازمان لیگ بنام کیست؟ وقتی که ما نمی دانیم سرمایه اولیه لیگ از کجا آمده است. وقتی اساسنامه این نهاد در دسترس نیست! چرا در شرایطی که سازمان لیگ فوتسال، فوتبال ساحلی و … خصوصی نیست چرا باید سازمان لیگ فوتبال خصوصی باشد و همه اینها دنیایی از تعارض ها را باعث می شوند.
دگرگونی در حکمرانی فوتبال
در ماده 21 اساسنامه عملا در باره تقسیم سود آمده است. ساختار سازمان لیگ به لحاظ متنی و حقوقی نیاز به دگرگونی دارد و چنین بنظر می رسد که این دگرگونی در حکمرانی فوتبال نیز باید صورت پذیرد. درست مانند آن چیزی که در مجمع 25 آذرماه به چشم آمد. در آن مجمع صدای پای تحولات بزرگی از اعضای مجمع فدراسیون فوتبال شنیده شد که این می تواند در مجمع 11 اسفند ماه یک تغییر مفید را باعث شود. نمونه بارز تعارض آنجا به چشم می آید که یک تشابه لفظی مطرح می شود. وقتی دوستان می گویند سازمان لیگ مستقل است، در شرایطی این ادعا را می کنند که در مجمع 25 آذر ماه دوستان دیگر نگفته اند مستقل، بلکه می گویند سازمان لیگ فوتبال باید خصوصی باشد!
داستان تخیلی
متاسفانه برخی از دوستان یک داستان تخیلی را به غلط دارند در جامعه گسترش می دهند تا دولت و حاکمیت را در خصوص دخالت در امورات فوتبال منع کنند، در صورتی که اصلا چنین چیزی واقعیت ندارد. در شرایط فعلی 5/51 در صد آرای مجمع در اختیار رئیس فدراسیون است که همین مسئله می تواند بدبینی را بر انتخابات حاکم نماید که این اصلا چیز خوبی نیست و تنها راهکار برای برون رفت از این ضعف، کمک به مستقل کردن هیات های استانی و اساسنامه های آنها است.

https://vvarzesh.ir/?p=9166

دیدگاه خود را بنویسید