
٩٠ درصد استعدادها هرز مي روند!
با تغییرات پیش روی دولت و در آستانه انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری برخی ها دنبال جایگاهی هستند و همواره چنین است که فرصت طلبان از هر روزنه ای برای ورود به چرخه مدیریت های بالا بالا استفاده می کنند. در این بین یک عده سو استفاده می کنند و این بحث را در حوزه ورزش امروز پیش می بریم.
ورزشی که پس از مدتها با حضور یک مدیر کاربلد از خانواده و از جنس کار روی آرامش به خود می بیند. صد البته تا رسیدن به ایده آل خیلی فاصله داریم چرا که استعداد و توانمندی های ورزش ایران بمراتب فراتر از اینهاست و اگر بتوانیم این ایده را در جامعه جا بیندازیم که در تمام رشته های ورزشی استعداد جوان ایرانی موج می زند اما پس از گذشت یکصد سال از رسمی شدن تشکیلات ورزش در کشورمان هنوز هم به یک طرح جامع و سیستم منظم استعداد یابی نرسیده ایم که کجا می رویم و به کجا باید برویم. بیش از ۹۰ درصد قهرمانانی که به قله قهرمانی جهان و آسیا می رسند ماحصل تلاش خودشان و یا بعضا مربیان دلسوز و گمنامی هستند که هیچگاه دیده نمی شوند و وقتی که استعدادی رشد و نمو پیدا کرد و توانست آن استعداد را بروز دهد تازه سیستم ورزش به سمت او می رود و اگر طرف خیلی خوش شانس باشد از سنین ۱۸ سالگی به بعد می تواند راه ترقی را طی کند. به طور مثال الان در استان مازندران به دلیل وحود مربیان محلی و دلسوز کشتی بیش از سه دهه است که قهرمانان نامی بزرگی از این استان به قهرمانی جهان و المپیک رسیده اند با این وجود بازهم سیستم حاکم نیست و در همین استان هم به طور سنتی اگر نوجوانی علاقمند پیدا شد و خودش را در بین آن همه استعداد توانست اثبات کند یک از صد نفر ممکن است به مقصود برسد. چندی پیش که پدران دو کشتی گیر نوجوان در مسابقات استانی به جان هم افتادند گواه این مدعاست که سیستم حاکم نیست و بیشتر سلیقه و نفوذ و بعضا زور و فشار و پارتی بازی باید کنار یک استعداد باشد تا یک نوجوان مستعد راهی تیم ملی شود . چه بسا در همین جویبار استعدادهای فراوانی هستند که چون فاقد پشتوانه و آن ابزاری که گفتیم هستند هرگز نمی توانند به حق خود برسند. از طرفی تشکیلات ورزش چون از بابت مدال آوری کشتی آسوده خاطر است یادشان رفته که کشتی در استانهایی مثل خراسان، کرمانشاه ، اردبیل ، آذربایجان شرقی ، سیستان و بلوچستان خاستگاه و جایگاه وسیعی دارد و الان بعد از برادران خادم کشتی خراسان تقریبا تعطیل شده است حال آنکه کشتی چوخه خراسان تابلو روشن وجود ظرفیت و استعداد در مناطق شمالی خراسان است . حضور یکصدهزار نفر در گود زینل خان اسفراین نشان از ریشه دار بودن کشتی در این دیار است. فکر میکنم بعد از احمد شکفته و عبدالرضا کارگر که از همین گود زینل خان به قهرمانی جهان رسیدند قهرمان دیگری از این دریای عظیم به تیم ملی نرسیده است . شما اگر سفری با روستاهای اسفراین و جوین و نقاب و …داشته باشید متوجه عشق و علاقه مردم بخصوص نونهالان به چوخه خواهید شد. بگذریم که این مبحث طولانی شد. خواستم خدمت جناب هاشمی وزیر ورزش عرض کنم که بدور از هیاهوی فوتبال به فکر یک طرح جامع عملی نه آنچه زمان مهرعلیزاده و علی آبادی نوشتند و گذاشتند کنج گنجه کتابخانه و خاک می خورد ،تا از این سیستم علمی و عملی استعدادها با سیستم در هر رشته ورزشی بالا بیایند. متاسفانه وقتی یک استعدادی از شهری و استانی گل می کند آنقدر به او میدان میدهند که وی برای خود حقی قائل می شود و اجازه نمی دهد هیچ استعداد دیگری از آن استان و حتی سایر استانها به گرد پای او برسند چون می ترسند جایگاه خود را از دست بدهند، البته اين را هم بگوئيم كه اميدي هم به طرح آمايش سرزمين نداريم، چرا كه تنها اين پروژه وقت تلف كردن و صرف هزينه است!
می شود جریان احسان حدادی، برادران عالمیان ، رضا زاده و…که البته سیستم باعث حق مالکیت این افراد شده است. چرا تشکیلات ورزش برای خار پاشنه پای فلان قهرمان بیش از ۵۰ هزار دلار هزینه میکند تا طرف در آلمان جراحی کند. اما دختر دونده ما سه شبانه روز در منطقه جنگی و پرخطر نیجریه جرات بیرون آمدن از هتل را ندارد ؟! چرا برادران عالمیان اجازه نمی دهند ده تا جوان مستعد وارد چرخه شوند و چرا با رفتن سعید معروف والیبال ما چند سالی است لنگ می زند؟! اینجاست که نیاز به طرح جامع و سیستم داریم . ایرادی ندارد که از کشوری مثل چین یا کوبا بخواهیم که سیستم استعداد یابی را در کشورمان نهادینه کنند .