
پای تعارض منافع به کمیته المپیک هم باز شد!
در حالیکه وزارت ورزش و جوانان از مدتی پیش علم مبارزه با پدیده تعارض منافع در ورزش را بر افراشته اما به نظر می رسد این اقدام درست که باید از مدت ها پیش آغاز و با رعایت جوانب، دست کسانی را که به این طریق، خود را به ورزش چسبانده اند کوتاه می کرد نه تنها با مقاومت های جدی همراه شده بلکه برخی از خودی ها هم خواسته یا ناخواسته در همین دام افتاده اند. در تازه ترین مدل، جایی که انتظار می رفت بیشترین همراهی و همگامی را در رابطه با زدودن پدیده تعارض منافع از چهره ورزش داشته باشد یکباره با گردش صد و هشتاد درجه ای مسیر دیگری را در پیش گرفته است!
دوستان عزیز مسئول در کمیته ملی المپیک اخیرا در تعارض با موضوع تعارض منافع مطرح شده از سوی وزارت ورزش و جوانان دست به کار شده و در عین ناباوری برای کسانی حکم صادر کرده اند که حضورشان در این تشکیلات عین تعارض منافع است. روشن نیست مسئولین کمیته ملی المپیک با کدام استدلال، برای برخی از روسای فدراسیون ها جهت عضویت در کمیسیون ها حکم صادر کرده اما این حقیقت روشن است که صدور این احکام نه تنها با معیارهای مرسوم و متداول بلکه با منشور المپیک هم سازگار نیست. روسای فدراسیون ها آنقدر مشغله دارند که اگر واقعا بخواهند به نحو موثر و مطلوب به وظایف خود عمل کنند وقت سرخاراندن هم پیدا نخواهند کرد چه برسد به اینکه گوشه ای از ذهن شان را هم معطوف به کمیسیون های کمیته ملی المپیک کنند. ضمن اینکه در این کشور آنقدر افراد توانمند، خلاق، پرتلاش و با انگیزه وجود دارد که در صورت لزوم می توانند کمیسیون های تخصصی کمیته ملی المپیک را به نحو مطلوب اداره و ارتقا دهند، لذا با وجود چنین چوانان شایسته ای دیگر چه نیازی بود که از روسای فدراسیون ها در کمیسیون های تخصصی استفاده شود؟ مگر اینکه بپذیریم نیت دیگری در میان بوده و بزرگواران از حالا به فکر افتاده اند که مقدمات و موخرات کار را برای سال دیگر آماده کنند تا مبادا مو، لادرز انتخابات شان برود! البته همانطور که پیشاپیش ذکر شد این کار چند اشکال دارد که یکی از مهمترین اشکالات آن وجود تعارض منافع است. اگر قرار باشد فدراسیون های رای دهنده به انتخاب رئیس کمیته ملی المپیک به نوعی دست شان در همین تشکیلات بند باشد در آن صورت باید گفت، این افراد، فرا خوانده شده اند تا از این دستی که می دهند، از دست دیگر بگیرند. نتیجه اخلاقی چنین انتصاباتی هر چه باشد تومنی هفت صنار با انتخابات فرق خواهد داشت. در هر حال امیدواریم دود اختلافات دامنه داری که همواره بین دو متولی اصلی ورزش کشور وجود داشته و احتمالا هنوز هم وجود دارد به چشم اصل ورزش نرود. این درست که افکار عمومی به دلیل اولویت های بسیار زندگی روزمره، خیلی در امور ورزش ریز نمی شوند! با این وجود آقایان مسئولین ورزش توجه داشته باشند این بی توجهی افکار عمومی، دلیل نمی شود که هر طور که خواستند ببرند و بدوزند. امیدواریم دستگاههای نظارتی خصوصا فراکسیون ورزش مجلس مطابق وظیفه ذاتی که بر عهده آنها گذاشته شده نسبت به چند و چون ماجرا از خود واکنش نشان دهند. اگر قرار باشد دامنه تضاد منافع جاری در برخی فدراسیون ها به تشکیلات بالای ورزش هم کشیده شود در آن صورت باید فاتحه کل ورزش را خواند. از سویی وزارت ورزش هم که ادعای پیگیری رفع مشکل تضاد منافع را دارد هنوز در عمل نتوانسته اقدام موثر و چشمگیری از خود نشان دهد. تحت این شرایط اگر قرار باشد کشمکش ها ادامه یابد و مقاومت ها دو چندان شود در آن صورت باید منتظر گسترش بیش از پیش اداره فامیلی، رفاقتی و تضامنی فدراسیون ها و …باشیم.