« انسان » هایی از جنس « بلور »

« پهلوون » غضنفر جباری ، بزرگمردی که « ژیمناستیک » ایران را ساخت.

… و چقدر امروز نیازمند « پهلوون جباری » هایی هستیم که « دل » در گرو « ژیمناستیک » داشته باشند.
همیشه قبل از همه ، وارد سالن تمرین می شد، بیکار نبود، اتفاقا کار هم داشت. به عنوان یک کارمند ساده، در استخدام شرکت دخانیات تهران بود. از همان لحظه اولی که به خدمت ایشان رسیدم ( نگارنده مطلب در یازده سالگی )، اقتدار از سر و رویش می بارید.

جدی ، محکم ، پر از اعتماد به نفس و سرشار از عشق به ژیمناستیک.

همه ورودیه و حق ثبت نام و هزینه تمرین ژیمناستیک من و « ژیمناست » شدنم، اجرای یک حرکت « بالانس » ساده، روی زمین بود. همان حرکت معروف ورزشکاران که به صورت عمود ، روی دو دست شان قرار می گیرند. دوباره تاکید می کنم، همه هزینه حق ثبت نام و تمرین و استفاده از همه آن امکانات، آنهم روزانه بیش از چهار تا پنج ساعت، هیچ عدد و پولی نبود جز اجرای یک حرکت ساده « بالانس » روی زمین.
استاد بلامنازع ورزش زیبا، پایه، بنیان ساز و پر مدال ژیمناستیک، عالیجناب فقید ، شادروان « غضنفر جباری » که اهل روستای اوزکلای شهرستان بلده در مجاورت روستای « یوش » استان مازندران بود، بدون استثناء ، هر روز، از شرکت دخانیات تهران، مرخصی ساعتی می گرفت تا خودش را به سالن ژیمناستیک شهید « نقی پناهی » واقع در خیابان پاک (پایین تر از میدان خراسان) برساند، چرا که به عنوان سرپرست و سرمربی سالن ژیمناستیک « نقی پناهی » ، دوست داشت بروبچه های کم بضاعت ولی پر از انرژی و شوق و شور محله های خیابان زیبا، خاوران، غیاثی، اتابک، میدان قیام، تیردوقلو، شوش، دولت آباد، شهباز و بیسیم نجف آباد و … بتوانند، زودتر خودشان را به سالن تمرین برسانند، با هدف اینکه، هم از کوچه و خیابان جمع بشوند و هم ورزش قهرمانی را در این مکان، دنبال کنند.
برای ورزشکاران، هیچ محدودیت زمانی هم وجود نداشت، از ساعت دو بعد از ظهر می توانستند بروند سالن تمرین تا هفت و هشت بعد از ظهر تمرین کنند، به همین راحتی.
« این » به « آن » معنا بود که « ایشان » از جیب خودشان هم هزینه می کردند تا به ورزش و ژیمناستیک این مملکت خدمت کنند.
استاد فقید « غضنفر جباری » از اولین های نسل ژیمناستیک این کشور بود. او عضو اولین تیم ملی اعزامی به رویدادهای بین المللی و … بوده و در اجرای حرکات و مهارت های « قدرتی » ، همتا نداشت.
جناب استاد غضنفر جباری در اولین اعزام تیم ملی ژیمناستیک کشورمان، به فلورانس ایتالیا رفت و در آن سفر که سرپرستی تیم ملی با شادروان محمود نامجو بود، احمد عسگری نیک، علی یزداد، صمد فیضی و … در آن اعزام، هم تیمی استاد جباری بودند. از جسارت و شجاعت اش، همین بس که حتی در سن تقریبی شصت سالگی، حرکت های پرشی از وسیله بارفیکس و مهارت « پیچ وارو » را بر روی زمین، اجرا می کرد.
لقب استاد ؛ « پهلوون » بود و به همین دلیل، همه بهش می گفتند؛ « پهلوون جباری ». بدون شک، « پهلوون » داستان ما، همه زندگی اش را وقف ورزش ژیمناستیک کرد، آنهم بدون منت.
گویی استاد، زاده شده بود، تا ژیمناستیک کشورمان را که بدون برنامه، متولد شده بود، را تیمار نماید، پرورشش دهد، پشتوانه برایش بسازد، نیروی انسانی برایش تربیت کند و در یک کلام، اعتبارش ببخشد.
« پهلوون » جباری ، طی قریب هفتاد سال ، تا توانست « قهرمان » ساخت.
آن هم بدون منت، بدون حس سهم خواهی، بدون توقع به دیده شدن و … .
« پهلوون » جباری در سال یکهزار و دویست و نود و نه در « اوزکلای » بلده، بدنیا آمد و در سال یکهزار و سیصد نود و یک در منزل شخصی اش در (تهران ـ میدان خراسان، محله غیاثی) به رحمت خدا رفت. نود و دو سال زندگی کرد که بیش از هفتاد سال آن، خدمت صادقانه به ورزش کشور و ژیمناستیک این مرز و بوم کهن بود.
وی ، تا توانست « قهرمان » ساخت و تا توانست « مربی » قهرمان ساز تحویل این ورزش داد، شیوه کار و اخلاق مربیگری خاصی داشت، وقتش را هم بیهوده برای کسی تلف نمی کرد، تا از پشتکار و اراده یک ورزشکار برای نخبه شدن اطمینان حاصل نمی کرد، کارش را با او شروع نمی نمود و اگر ورزشکاری را لایق قهرمانی می دید, دست از سر او هم بر نمی داشت. گویی ماموریتش ، فقط و فقط ، « قهرمان » ساختن بود. پیش از استاد، بزرگان دیگری نیز بودند که هم بانی ژیمناستیک ایران شدند و هم خدمات ارزشمندی ، ارائه کردند.
مرحومان فقید « امان الله پادگرنی »، « منوچهر مهران »، « محمود اسحاقی »، « میر احمد صفوی »، « سپاس پور »، « محمود نامجو »، « محمد تقی وصالی »، « علی یزداد »، « دکتر حسین بنایی »، « مصطفی بزرگ گرایلی »، « نصرت‌الله حاج عظیمی » و … از نام های آشنایی هستند که هر یک به فراخور مسوولیت شان، در برهه ای از تاریخ، خدمت رسان ژیمناستیک کشور شدند، اما نقش و عملکرد طولانی مدت پهلوون « غضنفر جباری » یک « احسان جاریه » برای این ورزش پر اهمیت بود. او، در تمام عمر بسیار پر برکت ش از « ساختن » دست نکشید و آسوده نشد و هم اکنون، « ساخته هایش » هنوز که هنوز است دارند می سازند و سازندگی می کنند.
استاد جباری ، پس از سالن ژیمناستیک « نقی پناهی » که دیگر آن فضای قهرمانی را در خود نداشت، به سالن ژیمناستیک برادران شهید آذرپی مجموعه ورزشی شهید شیرودی رفت تا کار سازندگی اش را تا پایان عمر در آنجا پیگیری نماید. هرزگاهی هم به میل و خواست خودش برای راه‌اندازی و کمک به مربیان ژیمناستیک، به شهرها و استانهای محروم سفر می‌کرد که یکی از شهرهای مورد نظرش، مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد؛ شهر « یاسوج » بود. خودش می گفت؛
« بچه‌های یاسوج به دلیل شرایط جغرافیایی شان، نصف راه قهرمانی را رفته اند، آنها برای آمدن به سالن تمرین از کوه پایین می آیند و جسارت و شجاعت را به تمام و کمال دارند، فقط می ماند فراگرفتن مهارت و تمرین و ممارست بعد از آن ».
… و چقدر امروز نیازمند « پهلوون جباری » هایی هستیم که « دل » در گرو « ژیمناستیک » داشته باشند.
به احترام و به پاس یک عمر تلاش های ارزشمند و ماندگار استاد « پهلوون غضنفر جباری »، بایستی کلاه از سر برداشت و او را به یقین « پدر » ورزش ژیمناستیک ایران زمین نامید، پدری که لحظه لحظه زندگی اش را تا هنگام مرگ ، وقف فرزندان ژیمناستیک این کشور کرد. « پهلوون » از آن دسته انسان هایی است که همچون « بلور » می درخشند و روشنایی می بخشند.
« روح الله وین » که خودش « ابرمردی » در این ورزش مظلوم است در هنگامی که ریاست هیأت ژیمناستیک استان تهران را عهده‌دار بود تلاش بسیاری نمود تا سالن ژیمناستیک مجموعه ورزشی شهید حیدرنیا را به نام استاد فقید « غضنفر جباری » نامگذاری نماید که خوشبختانه، کوشش هایش هم به ثمر نشست و اکنون پایگاه قهرمانی ژیمناستیک آن مجموعه، نام بلند عالیجناب « غضنفر جباری » را بر خود دارد. روحش شاد .

https://vvarzesh.ir/?p=14907

دیدگاه خود را بنویسید