
چالش آموختن!
در همه آن دورانی که کار رسانه انجام می دادم، یک بار از سوی روزنامه کیهان ورزشی جهت پوشش رقابت های دوچرخه سواری دور دریای مرمره به مصر اعزام شدم و یک بار هم به عنوان نماینده فدراسیون فوتبال همراه با تیم ملوان بندر انزلی به کراچی پاکستان رفتم. رقابت هایی که در آن تیم ملوان به لطف درخشش بازیکنان آن روز خودش توانست عنوان دومی بازیها را از آن خود کند، مقامی که هم برای ملوان و هم برای فوتبال ایران یک دستآورد مهم به حساب می آمد. خدا را شکر دوران کار خبرنگاری من، دورانی سرشار از چالش آموختن بود. دورانی که در آن همه تلاش من این بود که امروز من بهتر از دیروزم باشد و به همین دلیل هم توانستم تا آنجا که ممکن بود بر اساس اهدافی که برای خود ترسیم کرده بودم به موفقیت برسم. در دورانی که کار خبری انجام می دادم همه تلاشم این بود که راست بگویم و درست بنویسم و از اشاعه خبرهای دروغ هم جدا پرهیز کنم. نا گفته نماند در این مسیر شاگردی افرادی بزرگی که همراه و در کنار من بودند هم عاملی شد تا به هدف هایم در این شغل زودتر از آنچه فکرش را می کردم برسم. هر چند که در گذشته هایی که با هم در باره آن صحبت می کنیم، نه تعداد رسانه ها به اندازه امروز بود و نه تعداد افراد رسانه ای این اندازه زیاد بود! و به دلیل همین محدودیت ها هم بود که هر کس راهی به درون این کار پیدا می کرد برایش یک موفقیت بزرگ به حساب می آمد. از همان روز اولی که می خواستم وارد کار رسانه شوم، با خود و خدای خود عهد بستم که هرگز از اصول اعتقادی خودم عقب نشینی نکنم. هرگز تسلیم زر و زور نشوم و هرگز آفت دلبسنگی و وابستگی را در خود راه ندهم. چرا که خوب می دانستم اسیر شدن در دام هر یک از این موارد بمعنای پایان زودرس کار من در مطبوعات خواهد بود.( ادامه دارد )