
دیپلماسی ورزشی، ابزار صلح و عدالت اجتماعی در جهان پرتنش امروز
محمد پورکیانی در همایش «صلح و ورزش» با محوریت کمیسیون صلح و ورزش کمیته ملی المپیک، با اشاره به نقش قدرت نرم ورزش در روابط بینالمللی تأکید کرد: ورزش میتواند بهعنوان ابزاری برای توسعه صلح، عدالت اجتماعی و کاهش تبعیضها در جوامع عمل کند؛ اما سیاسی شدن ورزش و نبود ارزیابیهای دقیق از تأثیرات آن، یکی از چالشهای جدی پیشروی این حوزه است.
محمد پورکیانی در سخنرانی خود با عنوان «دیپلماسی ورزشی، الگویی برای توسعه صلح و عدالت اجتماعی» اظهار داشت: ورزش یکی از ابزارهای قدرتمند برای ایجاد تفاهم میان ملتها و تقویت ارتباطات انسانی است. با این حال در سالهای اخیر به دلیل تحولات جهانی و تنشهای سیاسی، قدرت نرم ورزش آسیب دیده و از مسیر واقعی خود فاصله گرفته است.
وی با اشاره به نظریات جوزف نای درباره مفهوم «قدرت نرم» ادامه داد: نخستین بار جوزف نای از نقش قدرت نرم ورزش سخن گفت و امروز بسیاری از کشورها از این ظرفیت بهعنوان ابزار نفوذ فرهنگی و اجتماعی استفاده میکنند. ورزش به واسطه جذابیت جهانی خود، احساسات مشترکی بین ملتها ایجاد میکند و رویدادهایی چون المپیک و جام جهانی، نمادهایی از این همگرایی هستند.
پورکیانی در ادامه با تشریح سه رویکرد اصلی مدل «صلح و ورزش» افزود: رویکرد نخست، صلح ساختاری است که بر توسعه سیاستها، قوانین و نهادهای ورزشی در راستای اهداف صلحآفرین تأکید دارد. رویکرد دوم، صلح برنامهمحور است؛ یعنی طراحی برنامههایی برای مناطق آسیبدیده و جوامع درگیر بحران، همانند اقداماتی که پس از زلزله بم شاهد آن بودیم. و رویکرد سوم، صلح تحولاتآفرین است که به ارزیابی اثرات بلندمدت ورزش در تغییر نگرش مردم میپردازد؛ حوزهای که هنوز در کشور ما مورد مطالعه و اندازهگیری دقیق قرار نگرفته است.
این پژوهشگر حوزه مدیریت ورزشی سپس با طرح پرسشی چالشی، اذعان داشت: آیا در شرایطی که اختلاف طبقاتی در جامعه وجود دارد و ورزشکاران میلیاردی قرارداد میبندند، میتوان از عدالت اجتماعی سخن گفت؟ در حالی که کارگری با پایه حقوق ۱۵ میلیون تومان زندگی میکند، لازم است ورزش در خدمت عدالت و توانمندسازی اقشار کمبرخوردار قرار گیرد.
وی تأکید کرد: ورزش میتواند در سه حوزه سلامت، آموزش و استاندارد زندگی ـ که از شاخصهای توسعه انسانی سازمان ملل است ـ نقشی کلیدی ایفا کند. اما لازمه آن، آموزش مربیانی است که تنها به انتقال فنون نپردازند بلکه در کنار مهارتها، روحیه صلح، دوستی و همکاری را نیز ترویج دهند.
پورکیانی با اشاره به ضرورت «دیپلماسی ورزشی» در سیاست خارجی کشور، تصریح کرد: باید بررسی شود که ورزش تا چه اندازه در چانهزنیهای سیاسی و تعامل با سازمانهای بینالمللی نقش داشته است. یکی از ضعفهای جدی ما، فقدان نهاد چندملیتی برای هماهنگی پروژههای صلح ورزشی است.
وی در بخش دیگری از سخنان خود ضمن تأکید بر نقش NGOها و بخش خصوصی خاطرنشان کرد: باید دولت چابک و کوچک شود و بخشی از وظایف خود را به نهادهای مردمنهاد و بخش خصوصی پاکدست واگذار کند. البته خصوصیسازی نباید به معنای گران شدن خدمات ورزشی برای مردم باشد، بلکه باید بر پایه شراکت و تجاریسازی صحیح ارزشهای ورزشی شکل گیرد.
وی با اشاره به چالش «سیاسی شدن ورزش» افزود: هرچند گفته میشود ورزش از سیاست جداست، اما واقعیت نشان میدهد در جهان امروز این دو بهطور کامل از هم تفکیکپذیر نیستند. کافی است به رفتار نهادهای بینالمللی در قبال جنگهای اخیر نگاه کنیم تا ببینیم که ورزش تا چه اندازه درگیر تصمیمهای سیاسی شده است.
پورکیانی در جمعبندی سخنان خود تأکید کرد: برای توسعه صلح و عدالت اجتماعی از مسیر دیپلماسی ورزشی، لازم است نهادهای چندملیتی هماهنگ، صندوقهای پایدار حمایتی، و پلتفرمهای دانشمحور مشترک ایجاد شود تا همه اقشار جامعه، نه فقط ورزشکاران، بتوانند در فرآیند صلح و همزیستی مؤثر باشند.