52 سال در حسرت المپيك!

اندیشه و نظرات متفاوتی از سوی کارشناسان رشته فوتبال در خصوص حذف تیم ملی فوتبال امید مطرح و مورد نقد قرار گرفته است که بطور مشروح در چند پارامتر این چنین انشا می شود. در اینگونه بحث ها و مشکلات، نظر سنجی های میدانی در کلیه جوامع از اعتبار ویژه ای برخوردار بوده که صاحبان امر به آن اهتمام می ورزند. اما در کشور ما شرایط به گونه ای رقم خورده که تعدادی فصل الخطاب بود و تمام تصمیم گیری ها در انتخاب مربیان ، بازیکنان ، سرپرستان ، و دستیاران از سوی انها معرفی و بکار گمارده می شوند که این امر نقطه اغاز فروپاشی فوتبال ما محسوب می شود. این بخش را می توان به چند عامل مرتبط دانست. اولین اشاره همه نفرات در نظر سنجی ها، انتخاب بدون مطالعه رضا عنایتی بود که صرفا با رای و نظر سرمربی تیم ملی بزرگسالان یعنی امیر قلعه نوعی معرفی و به کار گرفته شد. براساس داشته های فوتبالی در کشور ما به مراتب مربیان شایسته تر و با تجربه تر بودند که بدلیل نداشتن رانت هرگز دیده نشدند. علت بعدی را زیر ساخت های فوتبال پایه ها دانسته که برای المپیک و تورنمنت های نظیر آنها هیچ برنامه ای در مسابقات تیم های پایه در کوران پیکارها از سوی باشگاهها لحاظ نمی شود و انچه در مسابقات تیم های پایه بیشتر مورد نظر بوده کسب عناوین قهرمانی جایگزین پرورش استعداها شده که همه بدنبال آن هستند و این رویکرد در دراز مدت تمام اهداف تیمهای ملی را تحت شعاع قرار می دهد. یکی از عوامل مهم دیگر که به ان اشاره شده انتخاب مربیان پایه ها بنابه سلیقه و یا به عبارتی با توصیه و سفارش از سوی صاحبان قدرت است. که نقطه بطلان فوتبال ما محسوب می شود که نتیجه ان را در تیم ملی امید 1402 مشاهده کردیم و چون اینگونه مربیان فاقد استراتژی های لازم مدیریتی و تاکتیکی هستند نمی توانند در رشد و شکوفایی بازیکنان تاثیر گذار باشند و انچه در ادامه و نتیجه رقابتها بدست می آید تبانی خارج از میدان ودر پاره ای از موارد خلاقیت های فردی بازیکنان است که بصورت تک محوری برای پیشرفت تیمها تلاش می کنند. و مهمترین معضل در این راستا، چون اینگونه مربیان در راس تیمهای برند قرار دارند بهترین بازیکنان را با وعده های اغوا کننده جذب کرده و با یک اندوخته فنی منحصر بفرد وارد تورنمنت های لیگ کشوری، و استانی می کنند .
بطوریکه اگر این مربیان در چهار سطح نونهالان، نوجوانان، جوانان وامیدها قرار گیرند دقیقا محور فعالیت فنی انها در یک سیستم یکسان تعریف و اجرا می شود.
مورد دیگری که به انها اشاره کرد ه اند، ورودی و خروجی داوطلبان کلاسهای مربیگری در سیتم آموزشی فدراسیون فوتبال ایران است که افراد بدون داشتن تحصیلات عالیه، با پرداخت شهریه ورودی با حداقل مدارک تحصیلی صاحب درجات مربیگری می شوند و فاصله زیادی با فوتبال مدرن امروز دارند. در یک بازدید میدانی و انالیز در طول رقابتهای یک فصل می توان نا کارامدی و نا توانی بسیاری از مربیان را در تمرینات و مسابقات بوضوح دید که باید رسما از سوی کمیته نظارت هیات فوتبال و فدراسیون در تمام شرایط رصد شود که متاسفانه اینگونه نیست و انچه بیشتر از همه محرز است تبانی مربیان ، داوران ، بازیکنان در خارج و داخل مستطیل سبز است . و در صورت شکایت
هیچ زمانی مسئولین امر در صدد رفع موانع و مشکلات ساری و جاری بطور ریشه ای نبوده وبا پاک کردن صورت مسئله خواسته اند یک دوره از رقابتها را با صدها مورد انظباطی به پایان برسانند. بطور کلی می توان به عوامل متعدد دیگری که مانع رشد و رسیدن فوتبال ایران به خواستگاه اصلی است، اشاره کرد که از حوصله خواننده این یادداشت خارج است. آنچه مهمتر از همه در نظر سنجی ها ملاک اصلی قرار گرفته وظیفه کمیته اموزش فدراسیون فوتبال است که باید در تربیت و پرورش مربیان بطور ریشه ای تغییر ماهیت داده و شیوه اموزش را بر اساس یافته های فوتبال مدرن طراحی نمایند . بطوریکه برای جذب مربیان باید کلیه داوطلبان این امر ضمن احراز صلاحیت اخلاقی از دانشنامه رشته تربیت بدنی برخوردارباشند.

https://vvarzesh.ir/?p=1078

دیدگاه خود را بنویسید