
اجرایی یا نمایشی؟!
معاونت امور حقوقی مجلس و امور استانهای وزارت ورزش و جوانان به تازگی اعلام داشته است که هیچ کدام از کارکنان وزارت ورزش و جوانان حق حضور در هیاتهای ورزشی را ندارند و باید تا پایان تیر ماه استعفا دهند! معاونت امور حقوقی مجلس و امور استانها در جای دیگری از صحبتهای خود آورده اند كه ما یک آیین نامه تعارض منافع به استانها ابلاغ کردهایم و بر اساس، آن آیین نامه، گفته ایم که هیچ همکاری، مدیری و معاونی حق ندارد كه در هیاتها حضور داشته باشد، چرا که نمیشود هم مسئولیت اجرا داشته باشیم و هم مسئولیت نظارت!
معاونت امور حقوقی مجلس و امور استانهای وزارت ورزش و جوانان در شرایطی این حرفها را به زبان آورده است، که نفرات بسیاری در بدنه ورزش کشور حضور دارند که چنانچه مدیران بخواهند به آیین نامه تعارض منافع توجه کنند، دیگر جایگاهی برای آنها باقی نخواهد ماند. البته به شرط آنکه عزمی وجود داشته باشد که بخواهد این آیین نامه، اجرایی و عملیاتی شود! که اگر این اتفاق بیفتد، خیلی از پستها آزاد و راه حضور نیروهای جوان و با انگیزه در ورزش کشور بيش از پيش هموار خواهد شد. البته باز هم مي گوئيم، بشرط آن كه عزمی برای اجرای آن وجود داشته باشد که اگر وجود داشت، مدیر يك حوزه ديگر خودش نایب رئیس یک فدراسیون ديگر نمي شد! یا رد پای کارشناسان حوزهاش در کمیتههای انضباطی فدراسیونها به چشم نمي آمد. يا مدیر کل يكي از بخش هاي مهم در وزارتخانه، مدیر رسانهای يكي از تيم هاي فدراسیون دیگر نمي بود! یا رئیس روابط عمومی یک اداره کل، ریاست یکی از هیات هاي ورزشی استان تابعه خودش را عهده دار نمي شد و …. اگر با دقت نگاهی به تاریخ بخشنامه پیشگیری از فساد و مدیریت تعارض منافع در ورزش داشته باشیم، بیشتر به عمق ماجرا پی خواهیم برد! بخشنامهای که تاریخ ابلاغ و ارسال آن ۲۵ اسفند ماه سال ۱۴۰۳ است. و از آن تاریخ تا به امروز، تقریبا نزدیک به ۱۱۷ روز است كه میگذرد و آنچه که جامعه ورزش در این مدت نسبتاً طولانی مشاهده کرده است، تساهل و تعامل معناداری است که در این بین اجازه نداده که این آیین نامه تمام و کمال اجرايي شود و بعید هم به نظر میرسد که اين كار صورت پذيرد، چرا که اگر قرار بود اتفاقی در این خصوص بیفتد، در این مدت ۱۱۷ روز افتاده بود! و کار را امروز به جایی نمیرساند که معاونت امور حقوقی مجلس و امور استانهای وزارت ورزش و جوانان با زبان تهدید به نقطهای برسند که برایش زمان مشخص کنند. معاونتی که در صحبتهاي خود به این مهم اشاره نکرده اند، که اگر تیرماه هم تمام و دوستان استعفا ندادند و همچنان در پستهاي خود ماندند، تكليف چه خواهد شد و اتفاقأ همین مجهولات است که اهالي ورزش را بر اين باور رسانده است كه، بخشنامهها را صرفاً برای نوشتن و صادر شدن مینویسند و دوستان هم خودشان خوب میدانند که فاصله بین حرفها تا عمل در این گونه موارد بسیار زیاد است. فاصلهای که باعث شده تا اینگونه بخشنامهها توسط مدیران و جامعه هدف چندان جدي گرفته نشود، که متاسفانه تا به امروز هم جدی گرفته نشده و بیشتر به جاي اجرايي جنبه نمایشی داشته است.