
آنها حکمرانی ورزش را به چالش می کشند
صاحب این قلم، پیشاپیش و در سلسله مطالبی نسبت به پیامدهای خودمختاری برخی فدراسیون ها و حاشیه پردازی آنها هشدار داده بودم. در همان مباحث دلایل رفتار های توام با خود مختاری و پیامدهای آن نیز مورد اشاره قرار گرفته بود. ناکار آمدی مجامع عمومی به سبب دخالت فدراسیون ها در چیدمان اعضا، به کارگیری هیات های استانی در مناصب فدراسیونی، ادعای مستقل بودن اساسنامه و مماشات مسئولین بالا دستی دستگاه ورزش در اعمال نظارت، از جمله این موارد بود. به عبارت دیگر موارد یاد شده و ولع قدرت مسئولین برخی فدراسیون آنها را به صرافت انداخته تا برای تحکیم جایگاه خود در مواقعی حتی ملاحظات معمول را کنار بگذارند. باعث تاسف است که گفته شود برخی از دست اندرکاران ورزش به جای تحکیم حکمرانی و اعمال مدیریت و نظارت بر حسن انجام کار زیر مجموعه ها، منفعلانه در برابر آنها عقب نشینی یا بعضا حتی با این افراد همراهی می کنند! درک این موضوع که چیدمان اعضای مجمع، گزینش نفرات کمیسیون های تخصصی، برگزاری انتخابات با اساسنامه دلخواه و بی توجهی به تعارض منافع ناقض انتخابات فدراسیون هاست امر مشکلی نیست با این وجود، عده ای سال ها خود را به ندیدن و نشنیدن زدند تا مگر روزی دستی از غیب برون آید و سو مدیریت ها را گوشزد کند. بدیهی است وقتی مسئولین دستگاه ورزش در اعمال نظارت و تمشیت امور زیر مجموعه ها بیش از حد احتیاط کنند آنگاه باید شاهد ناهنجاری هایی باشند که برای مرتفع ساختن آنها هزینه های بسیار بپردازند.
هرگاه ضابطه جای رابطه را گرفت و کیان ورزش مقدم بر مصالح شخصی شد شاهد بی اخلاقی هایی چون اتفاقات دوومیدانی نخواهیم شد. دیگر هیچ رییس فدراسیونی به خود اجازه نخواهد داد اقوام نسبی خود را در مسئولیت کلیدی فدراسیون به کار گیرد. از همان ابتدا امکان بروز اختلاف حساب و مشکلات مالی فراهم نمی شود و اگر شد فرد خاطی را برکنار می کنند نه اینکه او را در مسند دیگر به کار می گیرند. وقتی به مسئولین یک فدراسیون که در مسیر قهقرا حرکت می کند تاکید می شود امکان حضور دو نفری رییس و دبیر در یک سفر برون مرزی وجود ندارد و آنها تبعیت نمی کنند باید با این نافرمانی برخورد شود. باید بررسی کنند دبیر چنین فدراسیونی که کمترین تخصص و تاثیر گذاری در آن رشته را ندارد و همزمان مشاغل دیگری را یدک می کشد چرا باید سال ها در چنین پستی به فعالیت بپردازد؟
شاهد مثال های متعددی را می توان برای این دست ناهنجاری و اهمال کاری ها بر شمرد به شرطی که آقایان مسئولین یک بار برای همیشه مماشات را کنار گذاشته و برای تحکیم پایه های حکمرانی در ورزش کشور مرعوب تهدیدهای فلان فدراسیون جهانی و کسانی که اطلاعات غلط به آنها می دهند نشوند. مسئول فدراسیونی که پس از دو دوره سیطره بر ارکان مدیریت تنها به یک ورزشکار دل خوش کرده بی آنکه دغدغه ای نسبت به بهبود زیرساخت ها، تهیه وسایل و امکانات، جذب اسپانسر، گسترش کمی و کیفی آن رشته ، شکل گیری تیم های ملی، بهره گیری از نیروهای خلاق و…. داشته باشد چرا باید امکان ادامه مدیریت در آن مجموعه را پیدا کند؟ حال اگر مشکلات مدیریتی و حاشیه پردازی های مداوم هم چاشنی کار باشد باید به حال و روز آن فدراسیون و تلاشگران بی ادعای این رشته گریست. طرفه آنکه نه تنها ترمز مدیریتی چنین افرادی کشیده نمی شود بلکه در کمال شگفتی عده ای با آنها همراهی و همدلی می کنند.گویا این جمع علی رغم دیدن قرائن و شواهد باز هم حاضر نیستند حقیقت را بپذیرند.