
رهاسازی فدراسیونها آفت بزرگی برای ورزش است!
فدراسیونهای ورزشی در شرایط کنونی، چگونه ارزیابی و کار نظارت بر آنها صورت میپذیرد؟ البته اگر نظارت خاصی در کار باشد. از فدراسیونهایی که با سرپرست اداره میشوند، انتظار چندانی نمیتوان داشت! چرا که سرپرستان چنین فدراسیون هایی، چنان در بدنه اعضای قبلی فدراسیون ذوب میشوند، که اصلاً فراموش میکنند که به چه منظوری به آن فدراسیون نقل مکان کرده اند! فدراسیون هایی که سرپرستان به آنجا می روند تا هم خودشان یک دلمشغولی کاری داشته باشند و هم بشود مدعی شد که آن فدراسیون دارد با سرپرست کارهایش اداره می شود. فدراسیونهایی که به دلیل جایگاه و نگاه اهالی آن، سرپرستانش قادر به انجام کار خاصی در آن فدراسیون ها نبوده و نمی توانند تاثیرگذاری، خاصی در آن جزایر خود مختار داشته باشند و لاجرم، آنها نیز به عنوان یکی از عوامل باید همسو با دیگران تنها در آن فدراسیون ها حضور داشته باشند! البته این با آن معنا نیست که شرایط در بقیه فدراسیونها گل و بلبل است! میگویند در فدراسیونی، هنوز هیات رئیسه اش مشخص نیست و هر آنچه که رئیس آن بخواهد انجام میشود! در فدراسیونی دیگر، رئیس بدون توجه به اینکه چه وظایفی در قبال وزارت ورزش دارد، خودش میبرد! خودش پرو می کند و سرآخر هم خودش می پوشد و جالب اینکه خودش را هم ملزم به پاسخگویی نمیداند! وزارت ورزش بخشنامه تعارض منافع را به فدراسیونها می فرستد، اما اینکه کدام فدراسیون آن را رعایت میکند، خود دوستان هم خوب میدانند که تا به امروز اینگونه نبوده است! درست مانند صحبتهای یکی از معاونین که بر اساس گفته ایشان قرار بود که تا پایان تیرماه، بسیاری از نیروهای دوشغله ادارات کل، فدراسیونها، هیات ها و … استعفا دهند اما این کار هم هرگز انجام نشد تا مشخص شود تصمیمات مدیران بالا دستی در ورزش را میشود شنید، اما اجرا نکرد! مگر هنوز در بسیاری از فدراسیونها اقوام نسبی و سببی روسای فدراسیون ها در مسئولیتهای مختلف حضور ندارند؟ پس در چنین شرایطی عدم صدور بخشنامه، آیین نامه و … چنانچه حالت اجرایی نداشته باشد به مراتب بهتر از صدور آن است! بدون شک مسئولین تصمیم گیر و تصمیمساز وزارت ورزش و جوانان هم خوب میدانند، که فدراسیونهایی هم هستند که بدون توجه به شرایط امروز ورزش کشور، دارند، کار خود را بر اساس قانون و اعتقادی که به کارشان داشته و دارند، پیش میبرند، همان فدراسیون هایی که به واسطه پاسخگو بودن، همواره نیز زیر نظر قرار دارند! اما فدراسیونهایی که اصلاً در بودن آنها حرف بسیار است، کسی به کارشان کاری ندارد و آنها در خلوت خودساخته شان، روزگار میگذرانند. فدراسیونهایی که روسای آن در مجامعی، چنین مسئولیتی را به دست آورده اند که هنوز حرف و حدیثهای آن مجامع پایان نیافته است! و …
در شرایط امروز ورزش، نگاه بیرونی به معاونت قهرمانی و حرفهای وزارت ورزش این است که هنوز مشخص نیست که مسئولیت ایشان در قبال فدراسیونها چیست؟ و چگونه باید آنها را اداره کند! فدراسیونهایی که هم برای خود و هم برای وزارت ورزش مشکل آفرین میشوند، اما تشخیص چنین داده میشود که همچنان روسای آنها بمانند و …
البته تعریف پاسخگویی هم در نزد برخی از معاونین وزارت ورزش عوض شده است، و آنها فقط دردها، توصیه ها، راهکارها و … را در دفتر یادداشت کوچک خود می نویسند، بدون آنکه دیگر رجوعی به آنها داشته و اهمیتی برای گویندگان آن حرف و سخن ها قائل باشند.