دهداری بود رنگ جام جهانی را نمیدیدید!
بازیکنسالاری به معضل تازه و خطرناک برای تیم ملی فوتبال ایران تبدیل شده است. شکست دوباره شاگردان امیر قلعهنوعی مقابل ازبکستانِ دهنفره که در ضیافت پنالتی ها رقم خورد، باز هم این تیم همیشه پرحاشیه را به مرکز بحثها و انتقادات کشاند. در چنین شرایطی، مصاحبههای آتشین بعد از بازی و فرار رو به جلوی برخی بازیکنان نه تنها از شدت انتقادات نکاست، بلکه آتش نارضایتی مردم را شعلهورتر کرد؛ بازیکنانی همیشه طلبکار و از خود راضی که گمان میکنند هیچکس جایگزینشان نبوده و نیست و تا به امروز نسلی بزرگ تر از آنها متولد نشده و بعد ها هم زاده نخواهد شد، آنها به جای پاسخ گویی و دلجویی از هواداران، زبان تهدید و تحقیر پیش گرفتهاند! این دقیقاً محصول ضعف آشکار کادر فنی و مدیران فدراسیون است. جایی که نه اقتداری برای مهار بازیکنسالاری وجود دارد و نه ارادهای برای بازگرداندن نظم و حرمت به تیم ملی. بازیکنانی که بدون کمترین دستاورد دندان گیری از مزایا و امتیازاتی برخوردار شدهاند که برای مردم عادی رؤیایی دست نیافتنی است؛ از حوالههای خودروهای لوکس که بسیاری توان خرید چرخ هایشان را هم ندارند، تا معافیتهای نظام وظیفه! کدام تیم را سراغ دارید که رییس جمهور مملکت فارغ از هزاران درد و دغدغه و گرفتاری پا به پایشان تمرین کرده باشد؟! بعضی بازیکنان که تیم ملی را ارث پدری میدانند، حتی پا را فراتر گذاشته و خود را آخرین نسلی میدانند که توان رسیدن به جام جهانی را دارد! اینها سنشان قد نمیدهد روزی را به خاطر بیاورند که پرویز دهداری روی نام ۱۴ بازیکن بزرگ و محبوب آن دوره که ناز کرده بودند، خط قرمز کشید. او رفت و از دل محلهها، تیمهای دسته پایین و کوچه پس کوچههای جنوب شهر نسل تازهای ساخت و همان جوانهای بی نام و نشان را به مصاف کویتِ قدرتمند آن سالها فرستاد و برنده هم از میدان خارج شدند! نسلی که به سرعت برق و باد جایگزین نام های بزرگ و پر طمطراق قبلی شدند.
آزی؛ اگر امروز دهداری روی نیمکت تیم ملی بود، هیچیک از این پرمدعاها حتی رنگ اردو را هم نمیدیدند، چه برسد به جام جهانی! فوتبال ایران همیشه پر از استعداد بوده و خواهد بود. فاصله بین ستارههای ما با بازیکنان معمولی آنقدرها نیست که کسی را بی جایگزین بدانیم. این توهمی است که فقط در سایه بیعملی مدیران و رهاشدگی تیم ملی بهوجود آمده است.
تیم ملی خانه شخصی هیچکس نیست.
تا زمانی که حاشیهسازان و بازیکنان پرمدعا کنار گذاشته نشوند؛ تا زمانی که اقتدار به نیمکت و احترام به پیراهن ملی برنگردد؛ تا زمانی که «چند نفر» خود را تافته جدا بافته بدانند و سرنوشت تیم ملی به خواسته های آنان گره بخورد، مسیر موفقیت در جام جهانی باریکتر و پرمخاطرهتر از همیشه خواهد بود.
جام جهانی جای بازیکنانی نیست که به مردم چنگ و دندان نشان میدهند؛
بلکه جای کسانی است که برای مردم میجنگند.