قانون جذب چه می گوید؟
یک سوال داریم از احمد دنیا مالی وزیر ورزش که بنده از حامیان ایشان بودم، چه اینکه باور داشتم وی آشنا به ورزش است، با مجلس هماهنگ است، اقبال عمومی و در جذب بودجه خیلی تبحر دارد، اما انتخاب های دنیا مالی و دور شدن از منشور نانوشته ای که معتقد بود تا کارشناسان ورزش هستند نیاید نیروهایی از بیرون آورد. تقریبا در اغلب پست ها اینگونه عمل کرد اما حضور برخی افراد در بدنه ورزش و پست های میانی باعث انشقاق در تشکیلات ستادی وزارت شده است. در حالیکه زنان و مردان کاردان و باتجربه و کار آزموده ای در ساختمان سئول در اتاقک های خود از کم توجهی ها حرص و جوش می خورند، افرادی از بیرون سیستم بر پست های کلیدی تکیه زده او در اولین گام در مقابل نیروهای کاربلد و صاحب فکر وزارت گارد می گیرند و ناراضی تراشی ببار می آورند.
نیازی نیست که اسم ببریم، اما وقتی بانوی باتجربه ای مثل زهره مرزوقی مسئولیتی می گیرد تمام رسانه ها و کارشناسان ورزش اینگونه استقبال می کنند. آدرس درستی به وزیر می دهند که آقای وزیر! شما نیروهایی مانند زهره مرزوقی در طبقات 4 گانه سئول باز هم مدیرانی را دارید که سپردن مسئولیت به آنها هم فضا را به سمت تخصص گرایی می برد و هم کارکنان وزارت، استانها و فدراسیونها می دانند که کار اداری خود را با این مدیران راحت تر انجام می دهند، چون هر دو طرف از یکدیگر شناخت دارند. عکس قضیه هم هست. در حال حاضر یک نفر بازنشسته را از اقتصاد و دارایی در زمان معاونت مالی برنا فیروزی در ذیحسابی وزارت ورزش آورده اند. برخی از دوستان شاغل در وزارت ورزش می گویند، که ایشان اختیاراتی فراتر از یک مدیر میانی دارد. جالب است بدانیم که این مدیر، دو فرزندش را هم با قراردادی بالا در ورزش مشغول کرده است! یکی با عنوانی شده مشاور در کمیته ملی المپیک و دیگری هم در فدراسیون اسکواش با حقوق های آنچنانی و …
از طرفی فرزندان تحصیل کرده همکاران و البته فرزندان مردم که تحصیلات عالیه ورزش و مدیریت دارند باید با اسنپ کار کنند! این ظلم نیست آقای خسروی وفا؟ این ظلم نیست آقای دنیا مالی؟ از شما سوال می کنیم، خبر دارید از تحرکات اینگونه نیروهای تحمیل شده به ورزش که چه قدرت و توانی هم، بهم زده و نفوذ بالایی هم در مباحث مالی دارند و با استفاده از نقطه ضعف برخی چگونه جای پای خود را هر روز محکم تر می کنند!؟
اینگونه اشخاص علاوه بر قدرتی که بهم زده اند، امتیازات بزرگی را هم بخود اختصاص میدهند. لیست اعزام های بحرین، ریاض و توکیو در همین یکی دوماه گذشته را مرور کنید. چرا اسامی مشترک در همه مسافرت ها دیده می شود؟ هیچ سررشته ای هم از ورزش ندارند. برخی از این افراد هم در ریاض برای کشورهای اسلامی بودند و از آنجا پرواز کردند به ژاپن برای المپیک ناشنوایان! و چمدان خود را باز نکرده اند چون بازبهای آسیایی ناگویا هم نزدیک است!
خب سفر اینگونه افراد چه ره آوردی برای ورزش ایران دارند که همه جا هستند؟ یک ورق کاغذ از دستاوردهای خود از بحرین و بازبهای کشورهای اسلامی و المپیک توکیو بنویسند تا بدانیم کجای کار هستند! چه ضرورتی است که این همه میدان به این گونه افراد در وزارت ورزش می دهند که کارشناسان وزارت ورزش را به چشم غریبه می بینند؟
من بازهم عرض می کنم، آیا در وزارت اقتصاد و دارایی اجازه می دهند، نیرویی از وزارت ورزش، مدیر ورزش با این همه امتیاز آنجا باشد؟!
آقای دنیا مالی، آقای اسبقیان، آقای نظری و … مگر شما قانون تعارض منافع را مطرح نکرده اید؟ پس چطور این گونه مدیران غریبه با سیستم ورزش، با این همه اختیارات در ورزش جولان می دهند.
مگر اینکه باور و قبول کنیم که حساب و کتابی در کار است که به عقل ما نمی رسد و توانمندی های بالایی دارند که در خانواده ورزش چنین مدیر توانمندی پیدا نمی شود!