
با سلبریتی ها مردم را از ورزش محروم نکنید!
رئیس فدراسیون تنیس طی حکمی میلاد کیمرام، بازیگر سینما و تلویزیون را بهعنوان رئیس کمیته تنیس ساحلی این فدراسیون منصوب کرد. پیشتر کیمرام بهعنوان مشاور رئیس فدراسیون و عضو کمیته ساحلی منصوب شده بود که حالا ارتقا درجه گرفته است. اتفاقا رئیس فدراسیون کارش را درست انجام می دهد. این جماعت مهمان، هنر دیگری در ورزش ندارند جز اینکه نقش بازی کنند و چه بهتر از ايفاي نقش در كنار بازیگرانی که خودشان دنبال بازيگر نقش چندم مي گردند! براي این هنرمند خوب کشورمان احترام قائل بوده و هستيم، ولی سوال ما اين است که آیا یک ملی پوش تنیس را اجازه می دهند بیاید رئیس کمیته داوران فیلم فجر شود؟! یعنی جامعه هنری چنین فضایی را بر می تابند؟ بله او هم انسان است و انسان عاشق بلند پروازی است ولی تجربه ثابت کرده که این افراد همین که چند صباحی در ورزش ایفای نقش می کنند بعد از آن حاضر نیستند از این دایره خارج شوند. یک روز پس از پایان ریاست تیمسار نوآموز و داریوش مصطفوی (در اوایل دهه ۷۰) بر فدراسیون فوتبال، بنده خدایی بنام دکتر نیک کار شد دبیر کل فدراسیون. دفتر فدراسیون فوتبال در ساختمان اداری ورزشگاه شهید شیرودی بود. نیک کار خواست کزارش فنی فوتبالی بدهد و گفت ما ابتدا از تعمیر و مرمت دفتر فدراسیون شروع کردیم و سیفون توالت ها که در دوره تیمسار نوآموز خراب شده بود را هم در اولویت گذاشتیم و الان آماده استفاده است! تیمسار نوآموز با همان لبخند همیشگی اش به خبرنگاران گفت: ممنونیم از این مدیر جوان و خداقوت می گویم ولی کار ما درست کردن فوتبال بود و کار دوستان تعمیرات سیفون! در مثل مناقشه نیست! از این جماعتی که اشتباهی سر از ریاست این گونه فدراسیونها در آورده اند توقع فتح دیویس کاپ را نداریم. اینها در حد اجاره گرفتن و اجاره دادن زمین های تنیس و ارتقای سریع نرخ استفاده از امکانات تنیس برای قشر مرفه جامعه هستند، چون با تفکر غیر حرفه ای نمی توان قهرمان ساخت! فردا به اسم آقای سلبریتی، مرفه نشینانی که یک نفر چتر برايشان می گیرد و یکی چرخ وسایل تنیس او را می آورد و یکی بادبزن بدست، کنارش نشسته و عرقش را خشک می کند و با ناز و کرشمه ساعتی را در فضای سرسبز ورزشگاه انقلاب به تفرج می گذرانند و از آنطرف ورود نوجوانان مستعد عاشق تنیس کاملا مسدود می شود، حال آنکه تصور می کنم همین حالا هم یک راکت تنیس و اجاره یک سانس زمین تنیس زیر ده میلیون تومن نخواهد بود. من خیلی پایین گرفتم ولی اخبار واردات وسایل تنیس از آلمان و سوئد و فرانسه با نرخ مصوب و ارز دولتی سر از چند ده میلیارد در سال بر می دارد. جماعت رسانه هم هنوز در گیر رفتن و آمدن فلان فوتبالیست قرمز و آبی زیر سقف یا بالای سقف سیر می کنند! یک روزی پشت ماشین کارمندان و طبقه متوسط یک راکت تنیس و یک توپ والیبال و دوتا راکت پینگ پنگ با بدمینتون بود، ولی به لطف مدیریت اقتصادی مدیران غیر ورزشی عملا بخش مردمی و همگانی تنیس و بدمینتون و اسکیت و پینگ پنگ عملا نابود شده است. دو دهه قبل خردسالان و نونهالان در پارکها با کفش اسکیت می آمدند و خانواده ها بدمینتون و جوانان تخصصی هم در ورزشگاه شهيد شیرودی تنیس بازی می کردند چون مدیران عاشق و اهل فن در فدراسیون ها حاکم بودند نه کاسب کارها. برویم فعلا دعا به جان ۴ تا جوان کشتی گیر و تکواندو کار کنیم که آبروی ورزش را خریدند. تا ۴ سال بعد را هم كه ديده است؟ فعلا فصل ماه عسل پولدارها و کاسب کارهاست. ضمنا بنر تبریک برای وزیر جدید هم فراموش نشود. زودتر سفارش بدهید که در این مسیر ممکن است این وزیر جدید که می آيد، خیلی جدی تر وارد جراحی بخش های فلج و از کار افتاده فدراسیونهای به کما رفته شود. خدا سلامتي به تیمسار نوآموز، داریوش خان مصطفوی و محمد دادکان که اسم شان ماندگار شده است بدهد. به امید آنکه ورزش دست مدیران کاردان و شایسته باشد نه صرفا ورزشی هر چند در المپیک پاریس دو قهرمان سابق ما، يعني ساعی و دبیر نمونه های موفقی از قهرمانان دیروز و مدیران موفق امروز را به ما نشان دادند. با سلبریتی نمی توان ورزش را توسعه داد آقای رئیس فدراسیون تنیس!