
تفکر کوسه ای حاکم بر مدیران فوتبال ایران
بدون اغراق و تردید ميتوان به اين واقعيت اذعان داشت كه در فوتبال ما كه زماني، قدرت اول آسيا بود، به شدت رویه افول به خود گرفته است، تا جايي كه حالا تنها ميبايست دلخوش به تك ستارههای خودمان باشيم كه بتوانند با نبوغشان نتيجه را به نفع ما تغيير دهند. درعوض فوتبال كره، ژاپن، عربستان و حتي چين، ويتنام و تايلند درحال پيشرفت همه جانبه در فوتبال هستند. بايد بپذيريم كه مهمترين عامل پيشرفت در ورزش و به خصوص فوتبال تفكرات مديران اين رشته پرطرفدار است. فوتبالی که درحقيقت، جنگ قدرت در آن آنقدر بالاست، كه ما كمترین تفكر راهبردي و مديريتي را درهيچ يك ازعرصههاي آن نمی بینیم. متاسفانه براي تيمهاي پايه خود هيچ برنامه اي نداريم! در نظام باشگاهداري به شدت دچار روزمرگي شده ایم. در فدراسيون هم هم مدتهاست که فقط شاهد تخريب و خودزنی فدراسيوننشينها، عليه یکديگر هستيم. و این شرایط به گونه ای است که هركس که رييس فدراسيون ميشود، براي منافع خود و اطرافیانش به دنبال زدن ونابود كردن دیگران ميرود. نمونه بارز و ملموس آن برخوردي بود كه با رییس معزول فدراسیون صورت گرفت.
اما نكتهاي كه در رابطه با تفاوت فدراسيون فوتبال ما با كشورهایی نظیر ژاپن، كره و … وجود دارد، همين نوع تفكرحاكم بر فضاي فوتبال ماست. درتعاريف مديريت راهبردي و استراتژي دونوع طبقهبندي براي سازمانها، نهادها و ارگانها تعريف شده است. طبقه بندي اول، تفكر كوسه ماهيهاست. در اين نوع تفكر، مدیران روش برنده، بازنده، را به كار ميگيرند و معتقدند: براي اينكه من برنده شوم، تو بايد بازنده شوي! و اين كار بايد بدون هيچ ملاحظه ای انجام گيرد. براي كوسه ماهي، هرنوع ماهي، دشمن بهحساب مي آيد و هر ماهي يك وعده غذايي لذت بخش است.به احتمال بسیار هركدام از ما در طول زندگي شاید اين نقش را بازي كرده يا حداقل در زندگي حرفهاي يا شخصي خود بدفعات با كوسه هایی روبرو شده ایم. در فوتبال ايران اعتقاد بر این است که غالبا از ديرباز، تفکر كوسه ای حاکم بوده است، در این نوع تفکر، گاه صحبت از كاركناني ميشود كه براي رسيدن به مقامهاي بالاتر يكديگر را مي درند. در دنياي پر از رقابت امروز، فوتبال حتي باشگاههاي ورزشي هم، گاهی به طور مودبانه به باشگاههاي ديگر حمله ميكنند. خلاصه اینکه در این فوتبال انسانهايي را می بینیم، كه كم و بيش درحال رقابت دائمی از نوع برنده، بازنده هستند. طبقه بندي دوم تفكر، تفکر دلفيني است. ذات طبیعی اين آبزی پستاندار، بازيگوشی و داشتن روحيه همكاري است و در ارتباطات خود، شيوه برنده، برنده را برگزيده است. دلفين در دنياي متصور خود هيچ كمبودي ندارد و ميخواهد كه همه چيز را با همگان تقسيم كند. اگريك دلفين، زخمي شود، دلفين هاي ديگر او را همراهي ميكنند تا او خود را به گروه رسانده و هم پاي بقيه شود. البته داستانهاي زياد دیگری نيز در خصوص دلفین ها وجود دارد كه در آن داستانها دلفينها جان انسانها را نجات دادهاند. در سنديهگو، پژوهشگران تعدادي كوسه و پنج دلفين رابهمدت يك هفته در يك استخر بزرگ، رها كردند و به مطالعه حالات رفتاري آنها پرداختند، چرا که ميخواستند تقابل تفكر برنده، بازنده را در برابر برنده، برنده مشاهده كنند. در این پژوهش ابتدا كوسهها به يكديگر حمله كرده و در اين حملات تعداد زيادي از آنها نابود شدند! سپس به دلفينها حملهورشدند. دلفينها فقط ميخواستند با آنها بازي كنند، ولي كوسهها بي وقفه به آنها حمله ميكردند. سرانجام دلفين ها به آرامي كوسهها را محاصره كرده و هنگامي كه يكي از كوسهها به آنها حمله ميكرد، آن دلفین ها به پشت ستون فقرات يا دنده کوسه ها ميكوبيدند و آنها را ميشكستند! بدين ترتيب كوسهها يكي پس از ديگري كشته مي شدند و پس از تقریبا يك هفته، همه كوسه ها مردند؛ ولي پنج دلفين پژوهش همچنان در كنار هم زندگي خودشان را ميكردند. متاسفانه در تفکر حاکم بر دنياي كوسهها، ديگران يا بايد بميرند يا اینکه ببازند. اما در تفکر حاکم بر دنياي دلفينها، اهمیت در کار گروهی یا همان TEAM WORK است و بهشدت هم گروه راحفظ ميكنند. دلفینها اجازه نميدهند خللي به گروهشان وارد شود و باحمايت از اعضای گروه پشت هم را خالي نميكنند. بيائیم یکبار دیگر ماجراي استخر سنديهگو را با هم مرور كنيم. یعنی وقتي يك كوسه حمله ميكند، تفكرش برنده، بازنده است. ولي دلفين ها انعطاف دارند و تفكرشان اين است كه جا براي همه وجود دارد و ميتوانیم در كنار هم قرار گرفته و زندگی مان را بكنيم. حتي در این مسیر آنها به یکدیگر كمك هم می کنند. ولي كوسهها مدام به دنبال حمله هستند؛ زيرا توانايي دروني لازم براي خارج شدن از تنگ نظري را ندارند و اين است تفاوت بين فوتبال ما با فوتبال کشورهایی چون کره جنوبی و ژاپن! چرا که آنها در فوتبال خود تفكر دلفينی دارند و ما تفكر كوسه ای، آنها به شدت به هم كمك ميكنند و ما به سختی در پی تخریب هم بر میآییم! آنها همديگر را حمايت ميكنند و ما بهشکل بيرحمانهای به هم تهمت ميزنيم. آنها بشدت به كار تيمي در فوتبال اعتقاد دارند و ما بهدنبال گرفتن پست و مقام بالاتر هستيم! و …