
حضور تصادفی در پهنه رسانه!
حضور محمد رضا تهرانی پیشکسوت امروز دنیای رسانه، در مطبوعات، بسیار اتفاقی و برای خود حکایتی جالب و خواندنی دارد. او به گفته خودش در هیچ دوره آموزشی روزنامه نگاری شرکت نکرده است. خودش می گوید: سال آخر دبیرستان بودم. دبیرستانی در بالای میدان انقلاب که نامش زاگرس بود. یک همکلاسی داشتم بنام اردشیر لارودی و مبصر کلاس مان هم حسین حصاری بود! من و لارودی هر دو فوتبالی بودیم. اردشیر طرفدار باشگاه دارایی بود و من هم طرفدار باشگاه شاهین بودم. آن روزها هر زمان که در ورزشگاه امجدیه بازی بود، من و اردشیر از حسین حصاری اجازه می گرفتیم و برای تماشای فوتبال بقول امروزی ها کلاس را می پیچاندیم! من و اردشیر در راه امجدیه، ابتدا در میدان انقلاب ساندویچ و نوشابه ای می خوردیم و بعد با پای پیاده راهی ورزشگاه پیر شهر می شدیم. درس مان تمام شد و من و اردشیر و حسین از هم جدا شدیم. من به خدمت مقدس سربازی رفتم و بعد از اتمام خدمت وقتی برای تماشای یک بازی فوتبال به امجدیه رفته بودم، دست بر قضا در آنجا اردشیر لارودی را دیدم. هر دو از این دیدارخیلی خوشحال بودیم که اردشیر به من گفت: محمد رضا چکار می کنی؟ و من به او گفتم که اردشیر جان تازه خدمت سربازی ام تمام شده است و کار خاصی هم ندارم! اردشیر به من گفت: فردا ساعت 10 در این آدرس باش. خیابان جمهوری، روبروي مسحد سجاد، طبقه چهارم یک ساختمان چهار طبقه! روزنامه آیندگان. با شور و شوق دیدن دوباره اردشیر فرداي آن روز راهی آن آدرس شدم. اردشیر پشت میزی نشسته بود و با دیدن من از جایش بلند شد و استقبال خوبی از من کرد و در ادامه با اشاره به میزی که پشت آن هیچ کسی نبود، گفت: محمد رضا برو و آنجا بشین و تلفن ها را جواب بده! هنوز سر جایم مستقر نشده بودم که تلفن زنگ خورد و صدایی از آن طرف سیم گفت: قلندری هستم از ارومیه، خبر دارم! به اردشیر خان موضوع را گفتم، او با تعجب به من گفت: دیگر چرا به من می گویی، خبر را بگیر و برای من بازنویسی کن! و من هم آن کار را کردم و بعد از آن هم مدام از دوستانی چون چرندابی از تبریز، سپهری از شیراز، جواد خلیفه سلطان از اصفهان و … خبر می گرفتم و بازنویسی کرده و بدست اردشیر لارودی می دادم. کارش برایم شیرین بود، به همین دلیل هم هر روز می رفتم و کارم را تکرار می کردم. البته در آن روزها افراد بزرگی مانند مانوک خدابخشیان، اردشیر ملک مرزبان، محمد شریفی، امیر دلشاد و … هم در تحریریه آیندگان کار می کردند. که انقلاب شد و نام ایندگان هم به آزادگان تغییر یافت. مسئول صفحه ورزشی آزادگان در ابتدا حسین فکری بود و بعد از او این مسئولیت به اردشیر لارودی سپرده شد. در آن ایام با مهدی شکری که معلم بود آشنا شدم، که باز پس از مدتی آزادگان یه ایرار تغییر نام داد. در ابرار بودم که حاج آقا دعایی که مدیر و همه کاره روزنامه اطلاعات بودند از من خواست که برای دیدن ایشان به دفتر آن روزنامه به خیابان خیام بروم و من هم رفتم و این رفتن همان و مسئولیت هایی چون دبیر سرویس ورزشی، مسئول گروه فوتبال، مسئول صفحه ورزشی روزنامه اطلاعات و … هم همان!بعدها یک روز حسین حصاری مرا دید و به من گفت: محمد رضا اگر می دانستم که همنشینی با اردشیر باعث می شود که تو فوتبال نویس شوی، هرگز زنگ های آخر به شما اجازه نمی دادم که همراه او به امجدیه بروی، بلکه با خودم شما را به سالن هفتم تیر می بردم تا شما یک کشتی نویس شوید و بعد از آن هم کلی خندیدیم. البته تا دير نشده اين واقعيت را هم بگويم كه با این که اردشیر یک سال از من کوچک تر است ، اما معلم واستاد من در این راه مقدس بود و من همیشه سپاسگزار و دعا گويش هستم.
آن روزها حزب موتلفه روزنامه ای بنام شما داشت که امروز هم دارد. یک روز آقای عسگراولادی را دیدم و از او خواستم که اجازه دهد تا یک صفحه از صفحات روزنامه شما به اخبار ورزشی اختصاص پیدا کند که علیرغم مقاومتی که در ابتدا داشت در نهایت برای شش ماه موافقت کرد که این صفحه را داشته باشیم که بعدش تصمیم بگیرد که دائمی باشد یا نه! که خدا را شکر از آن روز به بعد روزنامه شما همواره یک صفحه ورزشی داشته است. البته ایشان علاوه بر این موافقت، سفارشی هم به من کردند، که آن را این چنین برای شما بازگو می کنم. ایشان به من گفتند: می دانید که خداوند خیلی کم قسم می خورد، اما در قرآن به قلم قسم خورده است که این اهمیت قلم را می رساند. پس ارزش قلمی که در دست داری را بدان. موقع نوشتن برنامه و آگاهی و برای برنامه و هدف خود ایمان داشته باش. هر خبری را که می شنوی، تا از صحت آن مطمئن نشدی آنرا بازگو نکن، خصوصا اگر این خبر تحریک آمیز باشد. شما وقتی بخواهید در خبری از حق دفاع کنید، مطمئن باشید که دشمنانی که از بابت انتشار آن خبر متضرر می شوند، غوغا سالاری راه انداخته تا ارزش کار شما را کمرنگ کنند. بدان یک خبرنگار باید موقعیت شناس بوده و هیچ وقت هم از اصول اعتقادی خود عقب نشینی نکند.