
حق پخش تلویزیونی، قاتق نان یا قاتل جان
متاسفانه مدت مدیدی است که طرح موضوع حق پخش تلویزیونی در فوتبال مانند خوره به جان آن افتاده و از درون و بیرون دارد آن را می بلعد! در فوتبالی که از صدر تا ذیل آن به مصرف گرایی عادت کرده است، و مانند چاه ویل هر چه در آن می ریزند، پر نمی شود، حالا مانده که حق پخش هم شامل حالش شود! در فوتبالی که تمامی تیم های آن یا صنعتی هستند و یا خصولتی و از بودجه های دولتی و درآمدهای پیدا و پنهان ارتزاق می کنند، تلاش برای گرفتن حق پخش آن هم تا این اندازه جای تامل دارد! در فوتبالی که حق ترانسفر، حق تبلیغات، حق بلیت فروشی، آورده حامی مالی ( اسپانسر ) و … همه و همه برای باشگاه است، و همین باشگاه هم گاه و بیگاه چشم طمع به بودجه های دولتی داشته و دارد و می خواهد سهمی هم از آن برای خود تعریف کند. حق پخش چه معنایی دارد. در فوتبالی که تمامی منابع مالی و معنوی آن را مدیران می برند، چه تضمینی وجود دارد، که در این فوتبال فساد زا حق پخش هم عامل دیگری برای رواج این پدیده شوم نباشد! در حال حاضر دوستان در باشگاه ها بعضا برای گرفتن حق پخش از کشورهای دیگر نمونه می آورند، اما این را نمی گویند که در آنجا فوتبال خصوصی است و مدیران آن از جیب هزینه می کنند و حق پخشی هم که به آنها پرداخت می شود، بابت جبران بخشی از هزینه هایی است که آنها برای تیم های خود می کنند. و فکت آوردن از آنها اشتباهی است که دوستان در باشگاه ها دانسته یا ندانسته دارند، انجام می دهند.