
“ظرفیت” جنس قهرمانان را تعیین می کند!
بزرگانی که در ورزش اسم شان ماندگار می شود علاوه بر خصوصیات فنی و افتخار آفرینی حتما دارای خصوصیات اخلاقی و انسانی در گفتار و رفتار هم هستند .
هیچ نامی بی جهت بزرگ نمی شود و اگر امروز نام غلامرضا تختی…رسول خادم …کریم باقری…حسن یزدانی …به بزرگی و نیکی یاد می شود به دلیل خصایل والای انسانی این بزرگان است.از طرفی ظرفیت قهرمانی و شهرت نکته مهمی است که به قولی از خود قهرمانی هم مهم تر است .
ورزشکاری که یک وعده غذای مورد علاقه اش یا لباس مورد نظرش در اردوی ملی نرسیده بلافاصله مقابل یک خبرنگار تمام خوبی هایی که به او شده را زیر پا می گذارد یا اگر به هردلیلی در یک دوره اورا دعوت نکنند دست به افشای مسائل درون خانوادگی می زند شاید مدتی کوتاه روی گیشه مطبوعات باشد اما همین مطبوعات پس از مدتی او را به چنان چالشی می کشند که طرف متوجه خبط و خطای خود می شود، اما آب رفته به جوی بر نمی گردد. چه خوب است ورزشکار قدر لباس ملی را بداند و متوجه اهمیت جایگاه یک ملی پوش باشد. از مجموع ۸۰ میلیون ایرانی مگر چند صد نفر به افتخار پوشیدن پیراهن ملی نائل می شوند؟
لباس تیم ملی را البته نباید به هر بی ظرفیتی داد و این بکی از معیارهایی است که در حرفه ای ترین کشورهای جهان نیز مورد توجه قرار می گیرد.
نمونه بارز عشق به لباس ملی را بابد در سیمای لیونل مسی، کریستین رونالدو، کارلوس پویول، توتی، کاپیتان مراکش، و بسیاری دیگر از این نامداران جستجو کرد. یکبار دیده اید اینها علیه منافع ملی و تیم ملی خود صحبت کنند؟ یقینا هرکدام از قهرمانان جهان با مشکلاتی درون اردویی در اندازه خودشان مواجه بوده اند اما وقتی وارد عرصه مسابقات می شوند همانند یک سرباز شجاع تا پای جان برای اعتبار ملی مبارزه می کنند.
هر چند مقایسه کردن شاید کمی دور از ذهن باشد ولی یک دختر یا پسرجوان که به لطف حضور در یک تیم ملی و کسب مدال حداقل چند میلیارد برای خودش سرمایه به هم زده آیا به این نکته توجه کرده که همه این سرمایه های مادی و اجتماعی از کنار تیم ملی به او رسیده و این تیم ملی است که به اینگونه ورزشکاران وجاهت میدهد. بله، ورزشکار هم زحمت می کشد و تلاش می کند اما او نمی تواند بر سر تیم ملی منت بگذارد، چرا که لباس ملی بالاترین درجه افتخار است . حال در کنار این موفقیت ها اگر به مال و منال هم میرسد مدیون مردم و بیت المال است و این دلارها، پاداش ها، سکه ها، خودرو ها، زمین، خانه، دانشگاه و…که به یک ملی پوش می رسد ماحصل دسترنج کارگرانی است که در کوره پزخانه ها،معادن و کارخانجات صبح تا شب جان می کنند تا خط تولید و اقتصاد بچرخد و اکر کمی ورزشکار به همنوعان خود نگاه کند باید روزانه هزار بار خدا را شاکر و برای افتخار آفرینی از جان خود نیز مایه بگذرد .
نه اینکه تا یک دوره بر وفق مراد نبود نمکدان بشکند و غافل از اینکه او مدیون تیم ملی و پیراهن ملی است و آنکه خراب می شود همانی است که تخریب می کند!
تیم ملی همیشه هست و قهرمانانی از این قطار پیاده و سوار می شوند و خوشا به حال آنانکه قدر این دوره قهرمانی را بدانند. ظرفیت داشته باشند و نمک نشناس نباشند.