
ناظم هوادار یا پلیس گفتار؟!
✅️ رفتارهای خشونت آمیز تماشاگران در ورزشگاهها، جلوهای از توسعه نیافتگی ورزش ماست. برخورد خشن لیدرها در برابر اعتراضها و انتقادهای طرفداران تیمها یک نمونه آشکار این واقعیت است.
✅️ لیدرها به جای همگرایی و تقویت انرژی احساسی هواداران، نقش “پلیس گفتار” را ایفا میکنند و صدای منتقدان بر عملکرد ضعیف فنی و مدیریتی را سرکوب میکنند.
✅️ فوتبال ورزشی است که با احساسات آمیخته شده و باید نیروی جمعی هواداران را به صورت هدفمند مدیریت و هدایت کرد.
✅️ سواد هواداری ورزشی با خود رفتار متمدنانه تر و بالغانه تر را به همراه دارد.
✅️ باشگاههای بزرگ و پر طرفدار دارایی بین نسلی شمرده میشوند و فرهنگ هواداری باید محافظت شده به نسلهای دیگر منتقل شود.
این اصل مهم باید جز اصول رفتاری و کنشهای هواداری باشد که هیچ کسی بالاتر از باشگاه نیست.
✅️ وقتی شعارها دستوری و برای رضایت و حمایت از افراد خاص سر داده میشوند، هواخواهی مصنوعی شکل میگیرد.
✅️ فضای تصنعی و مسموم به وجود آمده موجب شکاف طرفداران و چند دستگی آنان میشود. این عارضه بر شاخص مشارکت هواداران
Fan Engagement Index (FEI)
و عملکرد تیم و ورزشکاران اثر مستقیم دارد.
✅️ نقش هواداران نسبت به گذشته گسترش یافته و حتی در انتخاب مدیران باشگاهها هم اثرگذار است. به طور مثال انتخابات ریاست باشگاه بارسلونا با بیش از یکصد هزار نفر هوادار که عضو مجمع آن هستند انجام می شود. انتخابات این باشگاه در حال تبدیل شدن به انتخابات اجتماعی-سیاسی است.
✅️ فوتبال ایران و به تاسی از آن بخش هواداری با استانداردهای حرفهای فاصله دارد و نبود آموزش اصولی و نهادسازی از عوامل اصلی آن است.