هاشمیان قربانی شد، تا دلالها اوسمار را تحمیل کنند!
وقتی فهم درستی از زیر و بم فوتبال نداشته باشی و متخصص و کاربلد این رشته نباشی، دلالها و واسطه ها میدان را در دست می گیرند و آنطور که باب میلشان است با طرف مقابل رفتار می می کنند! بحث بکارگیری هاشمیان و نحوه قرارداد با او و سپس رفتار غلط و نادرست در برکناری اش نشان داد که آقایان کاربلد این فوتبال پرحاشیه و سراسر حرف و حدیث نیستند!
جالب آنکه مربی برزیلی که او را با تشریفات و با گلریزان بخدمت گرفتند،سال گذشته،دو ماه آزگار همه را سر کار گذاشت و دست آخر به باشگاه بوریرام تایلند رفت. او سال گذشته مشکل خانوادگی و مخالفت همسرش را دلیل رفتن قلمداد کرده بود. حال این سوال به جد مطرح شده،که چه دلایل روشنی باعث رضایت اوسمار و خانواده برای بازگشت به پرسپولیس شده است؟ حتما و یقینا او نتوانسته از پیشنهاد اغوا کننده هیات مدیره صرف نظر کرده و این پول هنگفت ،او را مجاب به حضور در تهران کرده است. تازه اگر در ادامه راه به نتیجه هم نرسد،جواب قانع کننده ای خواهد داشت که این تیم را او نبسته است! متاسفانه در این رفت و برگشت ها پولهای میلیاردی از جیب مردم و بیت المال هزینه شده و دلالها به منافع هنگفتی رسیده اند! در مطالب گذشته در اوایل فصل نوشتم که بازیکنانی که درویش با توصیه کارتال و دیگران جذب کرده بود،بعد از حضور هاشمیان مشکل ساز خواهد شد. جذب این همه وینگر و هافبک کناری که بدون مطالعه و برای فضا سازی رسانه ای و جلب رضایت هواداران صورت گرفت،تنها در بازار نقل و انتقالات تاریخ مصرف داشت و دلالها را به هدف رساند!
وحید هاشمیان که در فهم فوتبال و داشتن مدارج عالیه و نجابت و اخلاق گرایی مورد تایید همگان بود،برای ایجاد هماهنگی بین این همه بازیکنان ناهماهنگ و جنس ناجور و لشکر آسیب دیده ،متحمل مشکلات جورواجوری شد.او تازه با آسیب دیدگی های مکرر نفرات اصلی کنار آمده بود و در دیدار با ذوب آهن با بازگشت عمری،اوریه و کنعانی به پیروزی دست یافت،اما در پشت پرده نسخه او را پیچیدند.
همین شرایط برای ساپینتو ،نوید کیا و حتی اسکوچیچ هم پیش آمد. استقلال،سپاهان و اسکوچیچ هم در هفته های نخستین نتایج ضعیفی داشتند،اما هیات مدیره این سه باشگاه پای این مربیان ایستادند و به آنها فرصت دادند و نتیجه آن را هم گرفتند. اما هیات مدیره پرسپولیس این مسیر را به غلط پیمود. آنها پس از استعفای درویش و دادن خسارت میلیاردی به دورسون،حالا باید هزینه گزافی بابت کنار گذاشتن هاشمیان و دستیارانش بپردازند و با در اختیار گرفتن اوسمار و خیل همکاران او آتش به خرمن سرمایه بانک ها بزنند. بانک هایی که حال و روز خوبی ندارند و پس از حذف بانک آینده،یکی یکی در معرض تعطیلی قرار دارند. آیا مباحث کهنه و نخ نمای شده در باب خصوصی شدن دو تیم پایتخت ،تاراج اموال دولتی و بیت المال بودکه این چنین چوب حراج به سرمایه مردمی زده اند؟ در ایجاد این فجایع مدیریتی و ناکارآمدی ها و بی کفایتی ها در فوتبال تا چه اندازه باید نوشت و مانند هواداران غصه خورد!
چرا دستگاههای نظارتی در این زمینه اقدامی نمی کنند؟